ابجیم ۱۹ سالش بود کلا خیلی حالم بده احساس بدی دارم اینکه چرا رفت و تنهام گزاشت اینکه دیگه دلم نمیخواد برم خونه مامانم اینکه نگاه ترحمانه اطرافیانم داغونم میکنه اینکه دیگه ابجی دیگه ای ندارم ارومتر شم اینکه هر جا میرم جاش معلومه دلم برا حالم میسوزه اینکه اشکم دم مشکمه اینکه دلم میخواد منم بمیرم !😭اینکه کسیو ندارم اینارو بهش بگم