برادرشوهرم تصادف کرده بود بیمارستان بستری بود جاریم نیومد و رفت خونه باباش(ب گفته خودش) گفت من از ی پاشکسته نمیتونم پرستاری کنم بارداره و ۲ ماهشه
بعد ک من بهش زنگ زدم گفتم فلانی حالش خوب نیس من بیام دنبالت بیارمت ببینیش بعد خودم برت میگردونم
گفت نمیخوام ببینمش ازش خوشم نمیاد دوسش ندارم این بچه ای هم ک تو شکممه رو هم نمیخوام ب دنیاش میارم میدم بهش الانم میرم پی زندگیم
۱۰۰ تا بهتر از اون ریخته برام
منم از حرفاش شوکه شدم
آخه اینا ک چیزشون نبود یهو چشون شد
برادرشوهرم الان مرخص شده و تو خونه خودشه برا خودش پرستار گرفته...
جاریم خیانت کرده؟
من فضول نیستم اما دلم برای برادرشوهرم میسوزه چون هیشکی رو نداره💔