هستید یه داستان بامزه از بچگیام بگم؟
بله
بگو
بگو
اره بگو لایک هم بکن کار دارم میخوام برم درس بخونم
ن..
هستیم ولی حال نداریم بمونیم تا داستان تایپ کنی
من یبار رفتم مهمونی به مامانم گفتم که مامان اون چیز نارنجی چیه تا به حال نخوردم مامانم گفت خاکبرست نارنگیه
خب الان که تعریف میکنم شاید یکم ترسناک باشه 😂
اما دیشب که داشتم با برادرم از بیمارستان میومدم راه برگشت رو که دیدم یاد این خاطره افتم، باز آدم کلی خندیدم دربارش، کاش کنارتون بودم بالجن خودم می‌شنیدیم
ولی خب میگم
اول بگم بچه که بودم خیلییی خود سر بودم از هیچچ میترسیدم 😂(بخاطر اینکه 4 تا برادر دارم کلا مثل پسرا شده بودم عکس الانم)
من داخل یه شهر خیلییی گرم زندگی میکنم تابستون هوا به 60 هم میرسه
یه روز تابستون بابام منو برد استخر تقریبا 3 کیلومتر از خونه مون فاصله داشت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
