من چند سالی هستم ازدواج کردم ، 2 سال ازدواج اولم با خانمم تو اکثر زمینه ها اوکی بودیم ، یعنی نقاط غیر مشترک مون بولد نبود ، سر ی موضوع با خودش و خانواده اش بحث مون شد که ایراد از سمت اونا بود ، دیگه بعدش چند ماهی اصلا باهم صحبت نمیکردیم ، فقط تو ی موارد خاص ، بیشتر تفریح ام سرم تو گوشی و بیرون و یا خونه نشسته بودم،
اصلا به خانمم هیچ اعتمادی ندارم حرف دلم هیچ وقت بهش نمیگم چون تو هر بحثی باشه قشنگ میارش به روم
احساس میکنم شوهر پولدار دوست داشت
بعضی وقت ها بهم میگه تو دوست دختر داری و گوشیت بده چک کنم ، که من نمیدم ، خوشم نمیاد خانمم اینقدر پرو و بی حیا باشه
دیگه کلا از اخلاق های خانمم دیگه خوشم نمیاد
کلا انگار بهش بدهکارم ، تو هر موضوعی که مطابق میلش نباشه هر کاری که بتونه انجام میده که به میل خودش انجام بشه ، وقتی کنارش هستم هیچ ذوقی یا تفریحی باهاش برام لذت نداره ،احساس میکنم طلاق عاطفی گرفتیم ، اون بعضی وقت ها تلاش میکنه که ناراحتی های که ایجاد کرده از دلم در بیاره ولی کلا دیگه اخلاقش و رفتارش به دلم نمیاد نمیدونم کم کم دارم به طلاق فکر میکنم