داداشم شب و خونمون میمونه؟؟

به مامانت بگو نفرستش بیاد 

اگه اومد درو روش باز نمیکنم 

و خودم بهش میگم برگرد 

من دلم میخواد آزاد باشم تو خونم 

الکی با شوهرت بگید میخوایم شب بریم خونه کسی مثلا مادرشوهر یا دوست رفیق بعد بردارید برسونید برادرات خونش خودتون برگردیددو دفعه بکنید دیگه نمیاد بگید تازه عروسیم پا گشا کرده 

یا با برادرت برید شب خونه مادرت توپذیرایی خونه مامانت با شوهرت بخوابید یا برید با شوهرت تواتاق خواب مادرت بخوابید بگید مگه چیه 

ارع این خوبه این و بگو 

همین امروز زنگ بزن به مامانت وگلایه کن .تا زندگیت خراب نشده اقدام کن

مامانت یه پا مادرشوهریه واست

درس نمیخونه؟؟؟ اگه مدرسه میرفت راحت تر بودی مامانت خودش باید به اینجور چیزا فکر کنه... 

خودت به داداشت بگو خونه تو درست نیست بخوابه، بگو داماد هر چقدر هم خوب بلاخره یه روزی صداش در میاد،بگو حتی شوهرم اصرار هم کرد تو نیا، به شوهرتم بگو شب ها برسونه خونه مادرت بعد بیاد خونه به مادرت بگو دوست داری فردا پس فردا شوهرم زیر سرش بلند شه و ....،بگو من باید تو خونه خودم تنها باشم

اسی شما تاپیکات همه درباره توقعات بیجای مامان و خانوادته

توقع شام و مهمانی دادن

توقع گوشت و اجیل و میوه دادن

توقع شب موندن داداشت خونتون

توقع کادو دادن 

و...

با همین دست فرمون پیش بری زندگیت رو پاشوندی رفته

یکم باید سلیطه بازی دربیاری تا خط قرمزاتو برای مامانت مشخص کنی مگرنه زندگیت رو باید ول کنی

دفعه بعد داداشت شب اومد پاشو همون موقع برو خونه بابات داد و بیداد خیلی رک بگو شما که برای ما زن و شوهری نذاشتین و... تا خودشونو جمع کنن

به هیییییچ وجه دیگ شام مرغ و گوشت نکن میخوان بیان میخان نیان میخان هرچی غر بزنن

شام اومدن برای فرداشون به هییییچ وجه غذا نده

کادو دادنها و گوشت و اجیل و غیره دادنهاتو خیلیییییی محدود کن

امروز جلو این توقعات رو نگیری یکسال دیگ باید شوهرتو تو دفترخونه برای طلاق ببینی خدای نکرده

سفت جلوشون واستا

حالا یه جوری هم رفتار کن که حس سربار بودن و معذبی بهش دست نده. سنش سن غرور و شخصیتشه.

نمیخواد به روش بیاری، شاید بنده خدا خودش از رفتارتون متوجه شده که راحت نیستین و خودشم سختشه و به رو خودش نمیاره.

یه کم کنترل کن مدیریت کن شرایط رو، که حس بد انتقال ندی بهش تو ذهنش بمونه، اون که تقصیری نداره.

دیگه خودت راحت به مامانت بگو که مشکلت چیه 🤣

بگو از تخم منه؟ 😐

جسارت بندرو ببخشید

پس تو هم بی رو در وایس ببر داداشت رو برسون بگو نمیشه جلو شوهرم رو که نمیتونم بگیرم میره یهو خیانت کنه بچه چشم وگوش باز میشه 

اصلا برادرت با شوهرت نرن کار

یکی دوشب از سرشب لامپا و خاموش کنید اومد در باز نکنید خودش بر میگرده شاید دیگه نفرستتش

اگه زنگ زدن بگو نیستیم یا خواب بودیم یا زنگم جواب ندین بعدن اگه چیزی هم گفت بگو نمیتونم جا مون تنگه

یا شوهرم راضی نیس تمام