سلام شوهرم کلاعوض شده

ببین من مثل اسفند رو اتیش مثل پرنده تو قفس انقدر تلاش کردم ولی نهایتا داشتم خودمو ب درو دیوار قفس میزدم.بی نتیجه.

اون کار خودشو میکنه پشیمونم نیست.منم گفتم با اینکارا فقط خودم مریض میشم.

مثلا الان باردارم و ب شدت بیمار سرماخوردم.صبح ک ی پیام خشک سراغ گرفت.تا الان هیچ خبری ازش ندارم.غرورم اجازه نمیده پیام یا زنگش بزنم.

من خودمو ازش گرفتم.

من خیلی تلاش کردم.ولی شوهر من لاس زدن رو ترجیح داد.منم سپردم ب دستان قوی تر.مثل ائمه

بهترین راه اینکه بری خونه مادرش ی موقع بری ک خونه نباشه و، درو براش باز نکنن مادرشوهرت اینا 

باید بهش بگه هر مردی میتونه پدر بشه.ولی هرمردی نمیتونه پدری کنه.و پدری کردن لیاقت میخواد

خدا کمک میکنه.جایی جبران میکنه ک خودت فکر میکنی تمام امیدت و از دست دادی.

ناامید نشو.ولی بازم میگم اصلا از بچه ها برای اهرم فشار استفاده نکن.اونا هیچ جوره نباید دخالت داده بشن

بخدا اگ ی هقته تنهایی بکشه، میفهمه دنیا چخبره، ب مادرشوهرتم هعی پر کن، بگو از عرق شروع میشه خدای نکرده ب مواد شیشه اینا میرسه، پس از الان باید جلوشو بگیریم، اونم مادره دلش میترکه ک عاقبت بچش ب اون حاها برسه،، 

ولی هرچی از این دوست نامرد بگی کم گفتی 

بنده خدایی ک الان فوت کرده میشناختم، خدابیامرزدش، خیلی اهل دوست بود و دوستاشم بدبختش کردن هل نوع موادو از هرکی یاد گرفت زندگیش ک رفت زنو بچه،، تا آخریا درگیر اعتیاد بود اما ن ب ناجوری قدیمش، در حدی بود ک برای دردش بود، ی سال کمتر متوجه سرطان‌ش شد، از اونجایی ک ن پولی داشت و کسیو، دنبال درمانشم نرفت، شایدم میرفت فایده نداشت، اما ی دو هفته قبل فوتش از سرکار بیرونش کرده بودن برای ناتوانیش، سرطان همه بدنشو گرفته بود، دور از جون همه، دو روز رفت خونه دوستش ک کلی خرج همون کرده بود و چقد از همون دوستش تعریف می‌کرد، دوستش قشنگ بیرونش کرد، با اینک اتاق اضافی هم داشت فک کنم، ینی آواره، آواره، تهش چند روز بیمارستان بعدش خانه سالمندان بود یکی دوروز همش ک حالش بد میشه و میبرن بیمارستان و تموم میکنه تو اوج غربت، حتی جنازشو خانوادش، خواهراش نمیومدن تحویل بگیرن،، ک خرج نیوفته رو دستشون بعد چهار روز تو سردخونه،، آخرم ک خاکش کردن هیچ کدوم از اون دوستا سرخاکشم نیومدن، اینه دوستی ک حالم از هرچی دوستیه بهم میخوره، ک خودمم چوب دوست رو خوردم 

دقیقا