عزیزم من ی چیزی بهت میگم.اویزه گوشت کن.اگر دوست داشتی استفاده کن.
من خودم از خیانت و لاس زدن دارم مینالم.و ی بچه دارم دومی رو هم بخاطر بچم باردار شدم.چرا؟چون قصد طلاق ندارم.راهشو ندارم(طبق دلایل کاملا موجه)الانم نشستم سر زندگیم.بزرگترین ضربه ای ک بهش زدم این بود ک دیگر منه عاشق پیشه رو نخواهد داشت.خودمو ازش گرفتم.
با خانوادم با بچم با بچه تو شکمم زندگی میکنم.
الان هم اگر تو تمام تلاشتو کردی و نتونستی کاری کنی و توان مقابله نداری.و زورت نمیرسه.رهاش کن.تا ببینه دیگ کسیو نداره مراقبش باشه.دلش برای سلامتیش بسوزه.خودتو ازش بگیر.با بچه هات باش.
اونارو اهرم فشار نکن اون طفل معصوما کاری ب این قضایا ندارن.
اون داره ب خودش ضرر میرسونه.ی روزی میشه دست از پا درازتر و با تنی پربیماری برمیگرده و میبینه ک تورو نداره
من خیلی باهاش خوب بودم ولی وقتش بشه میگه بایدبرم بیرون قبلااینجورنبود
آفرین ب مادرشوهرت بگو حتما حتما زنگ بزنه بهشون هرچن تا خری ک هستن، ی چیز دیگ ک خواستی حساب کار دستش بیاد بچه هاتم با خودت بردار ببر، اگ جلوتو گرفت بگو تو اگ دلسوز بچه هاتی لااقل بخاطر بچه هات این کارو نمیکردی، بچه هاتم مطمن باش پدری ک با رفیق وقتشو بگذرونه و عرق بخوره نمیخان، ببین اگ خانواده شوهرت هواتو دارن حتی قهر کن برو خونه اونا، اونام راهش ندن خونشون، بزار تنهایی بکشه، کدوم یکی اب دوستاش ی لیوان آب یا ی لقمه نون دستش میدن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
