خودش انقد کار کرده دستاش رو نمیتونه جمع کنه تو این یک هفته
امروزم روز سخت بتن ریزیه کارگر زیاد
منم کلی تدارک غذا و صبحانه از دیروز دیدم قرار بود خودم غذا بپزم
ساعت ۵ بیدار شدم کارا رو انجام میدم
ولی ساعت ۷ غر زدم باعث دعوا شد
گفتم خیلی حرص میزنی
خیلی اذیتم میکنی خستهم کردی
میگه مگه چکار کردی از تایم خوابت نمیتونی بگذری؟؟؟ کلی حرف بارم کرد و رفت
گفت نمیخواد غذا بپزی