پسرم رفت سرسره بادی سوار بشه یه سری صندلی هم بود که پدر مادرها نشسته بودن ی بچه بود همش پدرش داشت دعواش میکرد به طرز فجیعی سرش داد میزد که کی میخای آدم بشی درست بازی کن دلم برا بچه کباب شد همش با بغض بازی میکرد بعد موقعی که بچه آمد کفشش را بپوشه به باباش با التماس نگاه میکرد و با گریه میگفت معذرت میخام انگار میدونست میخاد بره خونه کتک بخوره من به باباش تذکر دادم ولی فکر نکنم تاثیری گذاشته باشه کم مونده بود بگم خیلی ناشکری خدا بچه سالم داده بده من ببرم بچه را نگه دارم ولی همسرم نذاشت لطف میکنید نفری یه حمد یا آیه الکرسی برای اون بچه بخونید که باباش باهاش مهربون بشه
السلام علیک یابقیه الله فی ارضه براظهورامام زمان صلوات لطفا🌺