2777
2789
عنوان

بیان بگید شام چی بپزم ؟ خیلی به کمکتون نیاز دارم.

| مشاهده متن کامل بحث + 1097 بازدید | 73 پست

خواهر شوهرم اصلا کاری به سفره پهن کردن وجمع کردن نداشت بعد موقع ظرف شستن هم من حساسیت فصلی و به همه جور شوینده ای دارم و نوک انگشتام میسوزه  وقرمز شدن وپر از ترک که زخم شده و قرمز یک جور بدی که اگر ببینید دلتون به حالم میسوزه ، دیدم خواهرشوهر از جاش بلند نشد به مادرشوهر انگشتهایم را نشون دادم خواهر شوهر هم بغلش نشسته بود و دستهامو دید  و گفتم حساسیت دارم اخه چن وقته خونشون نرفتم دستامو ندیده بود بلند جلوی همه گفتم تا خواهر شوهر بلند بشه اما نشد 

چلو گوشت

یا برنج خودت بپز، کوبیده از بیرون بگیر

یا غذای نونی مٺل کتلت و کشک بادمجون

والا ما سخت نمیگیریم و لزوما برنج نمیزاریم. وعده شام اغلب غذای نونی میزاریم

اگر میخواهید خوشبخت باشید، زندگی را به یک هدف گره بزنید نه به آدم ها و اطرافیان...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خلاصه به ناچار  از مادر شوهرم دستکش ظرفشویی گرفتم و ظرفها را شروع کردم به شستن البته قبلش مادرشوهر یکبارتعارف کرد که نشورم ولی دیگه که چیزی نگفت منم رفتم بشورم که از درد دیدم حتی نمیتونم لیوان توی دستم را نگه دارم و زود دستکش را درآوردم و گفتم میبرم میریزم توی ماشین ظرفشویی خونه ام آخه خونم دیوار به دیوار مادرشوهر هست و حیاطمون باغ مشترک هست به هم دیگه راه دارن که یک دفعه شوهرم سر رسید توی آشپزخونه 

شوهرم گفت چرا نمیشوری گفتم نمیتونم خیلی انگشتهام میسوزه بیا کمک کن ببرم بریزم ماشین ظرفشویی اما شوهر مخالفت کرد و اونجا وایساد خودش مشغول شستن شد هرچه هم اصرار کردم فایده نداشت  و می‌گفت تازه ماشین ظرفشویی را خالی کردی اینم که ظرفی نیست ‌خیلی دلم برای خودم و شوهرم سوخت خواهر شوهرم ما راتماشا می‌کرد امااصلا  وابدا جلو نیامد برای ظرف شستن و شوهر تمام ظرفها راست تازه قبل از شام هم گفته بود که ساعت ۴ صبح سر کار رفته و حالا ۸ ونیم شب آمده و  خواهرشوهر م با اینکه اینو میدونست کاری نکرد به نظر شما اصلا لیاقت داره شام دعوتش کنم ؟

چرا ساده نگیره آخه تجملات همیشه ارتباطات رو سخت میکنه . تازه به نظرم کوکو و کتلت ساده به حساب نمیاد. ...

بله اینم هست ،ولی درست کردن کتلت هم زمان بره و زحمت  زیاد داره و هم برا ایشون که واسه خانواده ی شوهر میخواد انجام بده حرف و حدیث زیاد براش پیش میاد 

شوهرم گفت چرا نمیشوری گفتم نمیتونم خیلی انگشتهام میسوزه بیا کمک کن ببرم بریزم ماشین ظرفشویی اما شوهر ...

عزیزم خواهرشوهرت از راه دور اومده مطمعن باش میزبانی تو رو یادش نمیره. یه غذای ساده بزار اما حتما دعوتش کن

خدایا همین که حواست بهم هست ممنون🌹

ممنون دوستان اینم بگم که ما امسال خردادماه یک روز رفتیم تهران خونه همین خواهرشوهرم  وقتی فهمید داریم میریم خونه اش خودش را به مریضی زد و رفت درمونگاه به خاطر میگرنش وماکه رسیدیم چون روز جمعه بود فقط شوهر و بچه هاش خونه بودن خودش تا ظهر نیومد و شوهرش رفته بود چقدر میوه و شیرینی گرفته بود و کلی مخلفات واسه صبحانه و غیره و حسابی از مون پذیرایی کرد ظهر هم چون خواهرشوهر مریض بود رفت از بیرون جوجه کباب و برنج وسالاد و ماست و همه چیز در حد عالی گرفت و من تمام مدت با دخترای خواهر شوهر سفره پهن  وجمع میکردیم و خواهرشوهر اصلا دست به کاری نزدن شبم دخترش فلافل سرخ کرد با مخلفات همه خوردیم وصبح روز بعد راه افتادیم به سمت شمال درتمام مدتی که خونه اش بودیم شوهرش بهترین پذیرایی را می‌کرد خودش بی توجه و هی میگفت مریضم سرم درد میکنه و احساس بدی داشتیم که اونجایی با اینکه سر زده نرفته بودیم حالا خیلی از دستش دلخورم و به خاطر شوهرش که اینقدر ما رو پذیرایی می‌کرد میخام دعوت کنم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز