با همسرم رفتیم خونه یکی از آشناها
عروس و پسرشونم اومدن
پسرش که متاهل بود ،از شوهرم راجع به برادر شوعرم پرسید که ازدواج کرد نکرد
شوهرمم نه به منظور خاصی ،همینطوری گفت نه بابا ازدواج واسه چیشه
شوخی کرد مثلا ،چون برادر شوهرم فعلا قصد ازدواج نداره
حالا پسره چی گفت ،نه زاشت نه برداشت به شوهرم گفت:من که خوشبختم (حالا گفت خوشبختم یا راضی ام ،دقیق کلمه شو یادم نیست )تو رو نمیدونم ....
شوهرم اصلا جاخورد ،،،آخه میخواست راجع به علت ازدواج نکردنش توضیح نده که فعلا نمیخواد و فلان
خواست جمعش کنه که توضیح نده
من اصلا یه طوری شدم