خوشگلای بگید چ چیزایی تو خانواده شوهر رو اعصابتونه و چجوری گفتید ب همسرتون
واکنشش چی بوده
چجوری گفتیدش پذیرفته یا وحشی شده لج کرده
شما چطورید تحمل میکنید یا میجنگید برا درست شدنش
من خودم نامزدم ب شدت فدایی کل زندگیش خرج خانواده کرده حتی خواهر و برادر متاهلشم ازی تامین میشدن و بقولی بانکشون
دیدم حقوق گرفت همینجوری پول حلوا حلوا کرد براشون بی دلیل طبق عادتش خیلی ساده بی ریاح
و تعصبی
منم ب شدت عاشقشم اما تا فهمیدم با وجود اینکه اومدم تو زندگیش و باید بفکر آینده باشه داره رفتارای قبل من رو تکرار میکنه ی چندروز دپ شدم بعدم تصمیمم گرفتم دل زدم ب دریا بهش کلی توضیح دادم ک ب چ دلیل کارت اشتباه و گفتم یا من یا تموم کن این فدایی بازیات چون دوست داشتن فقط بخشی از زندگی مهم درک و منطق اگه هم بفهمیم خوشبختیم و تو نمیتونی گولم بزنی بگی بعدا درستش میکنم یا یواشکی میدمشو یا هرچی چون من آدمی نیستم ک جلو اشتباه کوتاه بیام اگر نپذیری برا همیشه میرم و قبل اینکه براش توضیح بدم کلی ناز کردم ک ناراحتم دلم گرفته تا پاپیچم شد منم حرفم رک زدمش گفتم حوصله سیاست زنونه ندارم شاید راحت با سیاست گذشت زمان میتونستم خامت کنم اما ترجیح میدم حرفم رک بزن
خداروووووشکر با اینکه شرایط کاری خیلی سختی داره کلی حوصله کرپ و حرفم پذیرفت و کلیم قربون صدقه ام رفت و و گفت پر از منطق بود حرفات و منم عاشق منطقم از حرفات درس گرفتم
