بچه ها من دو ساله عروسی کردم
همسرم خونه نداشت
یه سال رفتیم مستاجری
بعد پدرم یه واحد اضافه داشت همونجا که هستن
با اصرار گفتن بیاید اینجا بعد ما داشتیم قسط مسکن ملی میدادیم.8 تا هم دادیم.خانوادم دلشون قرص شد که داریم خونه میخریم
دادن قسطای سخت بود.ولی به زور جور میکردیم.تا اینکه از شانس واحد چندماه پیش یهو پیمانکاره گذاشت رفت.الان چندین ماه بلاتکلیفه.ما هم دیگه قسط ندادیم.میگن اگه صبر نمیکنید بیاید پولتونو پس بگیرید انقدر گریه کردم
و همسرمم کارمند.طفلی تلاش میکنه برای کارهای آزادم
اما دیگه مگه میشه خونه خرید
خرج خونه رو ب زور میرسانیم
میدونم ماجرا رو به خانوادم بگم ناراحت میشن.و خیلی هم مقایسه گرن.مدام خونه داشتن بقیه رو میخوان ب روم بیارن
از طرفی انقدر اجاره زیاد نمیتونم برم مستاجر
چیکار کنم به نظرتون؟؟؟؟