خونه ما با خونه پدرم 6ساعت فاصله داره
وسایل بزرگم از اینحا گرفتیم برای بقیش دیروز مادرشوهرم با پدرم هماهنگ کرد ک یه نیسان بفرسته
چون رانندش آشنا بود و باهاش صحبت کرده بود ک زود بره
بعد ک رفت رسید خونه پدرم، عموم گفت جا نمیشه و پدرم به راننده نیسان گفت برگرد من خسارتتم میدم
مادرشوهرم داغ کرده بود و سر من خالی کرد و با مادر پدرم تند صحبت کرد ک احترام نزاشتین خب زودتر میگفتین چرا عموت تصمیم میگیره و پدرت اختیار نداره
بعدش البته عذرخواهی کرد اومد منم بوسید
میدونم پدرم بی برنامه و نمیتونه تصمیم درست بگیره اما من هیچ جوره پاک نمیشه از دلم حرفاش