قراره بریم یه شهر دیگه مسافرت این بین از شهر برادر شوهرم اینا عبور میکنیم و برادرشوهرمم قراره تنها بیاد باهامون،ماهم قرارشد شبش بریم خونه اونا بخوابیم و فردا ظهرش حرکت کنیم .
الان فهمیدم جاریم رفته خونه خواهرش توی یه شهر دیگه چون برادرش داشته میرفته اونجا.و اونم با ماشین اونا رفته تا اینجا کمی بهش حق میدم اما هیچ زنگی بهم نزد که عذرخواهی کنه ،یا بگه تو توی خونم راحت باش و فلان..منم سختمه خونه کسی برم زن خونه نباشه و بخوام اونجا شام بخورم صبحونه بخورم یا حمام برم،هرررچی به شوهر کله شقم میگم قبووول نمیکنه میگه حق و به جاریم میده همشم طرفدار جاریمه ،به شوهرم میگم کاش یه سر سوزن حق و بهم بدی حداقل طرفداری کورکورانه نکنی میگه الکی روزم و خراب نکن با توهماتت.
نظر شما چیه شما بودین چیکار میکردین؟
منکه مجبورم برم و تحقیر شدنم و قبول کنم اما شوهرم و نمیبخشم اگه میدونستم حداقل حق و بهم میده باز رفتنمون اونجا کمی قابل تحملتر بود