من الان ۲۳ سالمه سال پنجم پزشکیم ازدواج کردم شوهرمم ۲۶ سالشه سال اخر پزشکیه 
هنوز که هنوزه دوتامون داریم از خانواده هامون پول تو جیبی میگیریم 
در حد پول اسنپم خودمون نداریم 
از صبح تا شبم درگیر درسیم 
شوهرم که اینترنه تقریبا دو شب درمیون یا یک شب درمیون کشیکه روز بعد کشیکم اونقدر خسته اس که عملا همش خوابه 
وقتاییم که انرژی داریم دوتاییمون باید بشینیم درس بخونیم 
هم کارمون هم درسمون بشدت سخته این همه وقته داریم تلاش میکنیم ولی میبینیم بعد عمومیم حداقل ۴،۵ سال دیگه باید تخصص بخونیم اونم با حقوق ۱۰،۱۲ تومن که شاید بعدش یکم اوضاعمون خوب باشه تازه بعد تخصصم ۴ سال باید بریم طرح اجباری مناطق مرحوم اونم با همون حقوق ۱۰ ،۱۲ تومن 
تازه وقتی ۳۴،۳۵ سالمون شد عملا میتونیم برا خودمون کارو شروع کنیم و کسب درامد کنیم ولی کل زندگیمون از صفره نه خونه ای نه ماشینی (مگر اینکه خانواده ها برامون بگیرن )
تازه همه اینا به کنار واقعا هر لحظه حرفا و انتطارت جامعه و بقیه کادر درمانم رو اعصابه 
حالا تو خودت مقایسه کن با سطح درامد و سختی کار بقیه رشته ها ببین واقعا می ارزه یا نه 
هر چند وقتی علاقه داشته باشی یجورایی میتونی تحمل کنی ولی اگه بدون علاقه و فقط رو حساب حرف این و اون بیای واقعا از پا در نیای