آدم کینه ای نیستم ولی واسه روززایمانم برنامه چیدم بچه م پسربودیه ست خوشگل آبی خریدم بایه شال خوشکل گفتم بااین میام خونه صبح زودپاشدم ارایش کردم شب قبل موهامورنگ کردم اماده یه اتفاق بزرگ بودم بیمارستان دولتی انتخاب کردم چون همسرمودرک کردم دستش خالی بود روزعمل خیلی اذیت شدم رسیدگی بهم نشدازدردبدنم میلرزیدبه زورتاصبح روطی کردم بعدوقت ترخیص باحال بدمرخص شدم حتی اون لباسمم نپوشیدن ازدردصورتم پوکیده بودگفتم لااقل شوهرم یه دسته گل برام می‌خره اومدم خشکم زدهیچی درانتظارم نبودیعنی درحدیه شاخه گل ارزش نداشتم تاروزاخرموندم غذاپختم دلم سوخت گفتم بی غذانمونه همراهم خواهرم بودخوردشدم پیشش به روی خودم نیوردم خودموتوبیمارستان زدم به خواب نمیخواستم گریه کنم ازدردداشتم میترکیدم دریغ ازیه مورفین همراه تخت بغلی به ابجیم گفت چقدرخواهرت خوشگله معلومه خیلی خواستگارداشته همش توفکرم این بودچرااینقدرتواین زندگی راه اومدم خواهرمم هی میگفت خاک توسرش نشه خودش انتخاب کردوضع مالیشم منوسطه اون خواهرموضعش خوبه وقت مرخصی دل خوش بودم حداقل شوهرم یه نازی یه حال پرسی یه شاخه گلی بگیره انگارنه انگارحالاخونه ی مادرم اومدم برای استراحت کارم شده هرشب همه خوابن برم به هوای دستشویی بشینم دستشویی فرنگی گریه کنم خالی شدم میام میخوابم
چرا به شوهرت نمیگی ناراحتی؟همین حرفارو ب خودش بزن. مردا انقد کم عقلن این چیزارو متوجه نمیشن مستقیم باید بگی. هم منت خوبیات بزار سرش هم بگو چراهدیه نخریده واست
فدای سرت عزیزم مهم نیست شوهر منم اهل این کارها نیست مطمئنم منم روزی براش بچه بیارم عمرا گل اینا بیاره اهلش نیست واسه همینم من توقع ندارم فقط بخاطر آرامش خودم
عزیزم شما افسردگی بعداز زایمان گرفتی
منم میرفتم الکی گریه میکردم طبیعیه
شاید حواسش نبوده بخدا مردا خیلی گیجن
ب این فک کن ک خودتو بچت سالمین
ترخدا الکی حرص نخور شیر حرص خیلی بده برا بچت
عزیزم با شوهرت حرف بزن و همینا رو بهش بگو
مردا واقعا خیلی وقتا نمیتونن احساسات خانومها رو درک کنن و نیاز دارن بهشون مستقیما گفته بشه
آخه فقط این نیست بیمارستان دولتی بودیه دونه بهم مورفین نزدخواهرم گفته پول بدیم حداقل خوب برسن اینم گفته ازپرستاره خوشم نیومدخیلی پرروپول نداده بودافسردگی ندارم باعشق به بچه هام میرسم فقط ایناکهمیادتوذهنم دیوونه میشم
عزیزم درک میکنم که چقدر اون لحظات به توجه همسرت نیاز داشتی
اما همینکه ایشون بعد از شنیدن حرفات بهت حق میده معنیش اینه که عمدی در کار نداشته و بدون اینکه قصدش ناراحتی تو باشه کاری کرده که ناراحت شدی و اون لحظه یا از شدت استرس و فشار یا از روی نابلدی نمیدونسته که رفتار درست چیه.
یک روز که اومد دیدنت باهاش چند دقیقه ای تنها شو، دستاشو بگیر و بگو به لحاظ عاطفی خیلی بهش نیاز داری و باید باهاش حرف بزنی تا آروم بشی
ازش خواهش کن به حرفات گوش کنه
مختصر و کوتاه بگو ، از جزئیات تا جایی که میتونی کم کن چون مردها ذاتا تمرکز و توجهشون با شنیدن جزئیات و حرفهای طولانی از بین میره
هم از احساس دلشکستگیت بگو
هم از توقع و خواسته ای که اون لحظه ازش داشتی
بعدشم بگو هم به این دلایل هم به دلیل تغییرات هورمونی پس از زایمان خیلی بیشتر از همیشه به توجه و محبتش نیاز داری
ازش بخواه که این ایام بیشتر حواسش بهت باشه
حال و هوای عاشقانه در گفت و گو ایجاد کن و بگو همونطور که برخورد ایشون دلتو شکسته فقط هم ایشون هست که میتونه حالتو خوب کنه و بهت آرامش بده.
عزیزم آقایون دست خودشون نیست، واقعا نمیتونن احساسات پیچیده خانومها رو درک کنن
نیاز دارن مستقیما بهشون توضیح داده بشه
با حرف زدن واقعا خیلی از مشکلات حل میشه
