2777
2789
عنوان

مامانم بارداره

| مشاهده متن کامل بحث + 1894 بازدید | 60 پست
عزیز دلم مادرتون چادری هست ببخشیدا ؟

چه سوال بی ربط و بی جایی پرسیدید

یه صلوات همینجوری بدین،اون دنیا نیاز میشه :)                                                                                                               اینجا اگه با نظرشون مخالفت کنی از نظر اونا افغانی هستی پس ببین و رد شو   
بزرگی ماشالله کمکش کن غذاهای ساده بپذ گاهی جارویی گردگیری ای

من سن تو بودم مامانم حامله شد نمیزاشتم دست به سیاه سفید بزنه صبح حتی میخواستم برم مدرسه قبلش جاهامون جمع میردم صبونه رو ظرفارو میشستم 

خداهست  خیلیم هست بسیار نزدیک نزدیکتر از رگ گردن 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب عزیزم چرا کمکش نمیکنی؟من ۱۰سالم بود مامانم باردار شد و استراحت مطلق با اون سنم همه ی کارای خونه و مامانمو انجام میدادم از همون موقع کدبانو شدم😂،الانم داداشم ۱۰سالشه

💛من میتونم💚باید بتونم🤍
من سن تو بودم مامانم حامله شد نمیزاشتم دست به سیاه سفید بزنه صبح حتی میخواستم برم مدرسه قبلش جاهامون ...

آفرین بهت👍👍

ولی اشتب ریپ زدی من اسی نیستم😂

مرا تا دل بُوَد  دلبر تو باشی♡                                                          یه تثبیتی با اراده💪💛

وای خیلی بده 

منم ۱۴ ۱۵ سالم بود مامانم ۲ بار پشت هم حامله شد هعی میگفتم سقط کن سقط نکرد 

الان ک ۴۲ سالشه همش ۲ تا بچه ۷ ۸ ساله باهاشن اذیت میشه 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792