حالم خوب بود، رویا میچیدم واسه همچین روزی
روزی که بعد مدت ها به کسی که میخوام برسم
و با هزار بدبختی رسیدم
اما دقیقا از روزی که همه چی اوکی شد حال من بد شد
اولش با اسهال و استفراغ و گیجی شروع شد
رفتم دکتر گفت ویروس! سرم زدم و چند بار اسهال شدم تا بعد مدتی خوب شد! برای تالار با همسرم رفتیم بیرون و ناهار خوردیم که هر دو حالمون بعدش بد شد
من عفونت روده داشتم که بهم مترونیدازول دادن، اونم دکترش جدا بود و فقط یه قرص ضد اسهال داد بهش
مترونیدازول خوردم و حالم بد شد، بعد اون پنج روز دیگه هم خوردمش، ولی چشمتون روز بد نبینه تا حد مرگ پیش رفتم،
ضعفی، سرگیجه، تاری چشم، اسهال، معده درد، لرز، گیز گیز دست و هزاران عوارض وحشتناک دیگه
بعد پنج روز گذاشتمش کنار و تا همین امروز عوارضاش بود یازده روز گذاشتمش کنار، نزدیک عروسیمه ولی جای اینکه خوشحال باشم ناراحتم، حس افسردگی دارم
رفتم برای تاری دیدم چشم پزشک
ام آرایم جوابش فردا میاد، چرا من اینجوری شدم!؟
پرولاکتینم که باعث شده هیپوفیزم بشه ۳ ، دختر به این شادی یهو چه بلایی سرش اومد
حس خنده ندارم، حس میکنم دنیا به آخر رسیده 😔
من الان باید شاد باشم دنبال جهاز باشم😔
چم شده خدایا