بچه من دیروز خونه خواهر همسرم برای یکی از مراسم هاش دعوت بودم ک خانواده و فامیل شوهرش هم بودن
بحث مادر شوهر عروس افتاد نزدیک بود دختر و مادر (مادر شوهرم و خواهر شوهرم ) مادر شوهر بد بخت و خفه کنن
عروسه هرچی مادر شوهرش وقت پذیرایی میگفت این بر عکسشو انجام میداد
بعد انقدر گفتن تیکه وار پیش مهمون ها ک بعضی مادر شوهر ها فلانن و فلانن ک زنه از حرصش برگشت گفت مادر شوهر بعضی وقت ها بد میشه دیگ حق داره (از حرصش گفت بیچاره اصلا صداش در نمیومد)
مادر شوهر منم گفت اون بد شه عروس ۱۰ بد تر میشه براش
بعد اینا خودشون تا ب الان ی هزاری هم خرج من نکردن، خودش ن مادر شوهر میشناسه ن خواهر شوهر نه هم زندانش ولی از من انتظار های مزخرف داره
من تا ب الان هرچی میگفتن چیزی نمیگفتم بهشون هرکاری میکرن کاری نداشتم ولی از دیشب ب اینور میترسم ازشون نمیدونم چیکار کنم میترسم سوارم شم یا پسرشون و بکشن سمت خودشون
ب نظرتون شبی خودشون بشم!!!!؟؟؟