برده بودمش کلاس باله ثبت نام کنم یه لحظه غافل شدم ازش اونم رفته بود بیرون
حالا من که نمیدونستم رفته بیرون ساختمون چند طبقه طبقه را گشتم و جیغ و داد میزدم که بچم گم شده
یعنی مردم به معنای واقعی...
مردم جمع شده بودن خانما بهم اب قند میدادن
من فقط میگفتم خداکنه تو ساختمون بلشه و بیرون نرفته باشه که یع موقع بدزدنش😭😭 سر ظهر هم بود ساعت ۲ و نیم
اخه بچم خبلی کوچکخ
تو ساختمون را گشتن نبود همبن که گفتن بیا دوربین را چک کنیم..