من تو شهر غریب تو شهر همسرم هستم..به خاطر مشکلاتی با خانواده همسرم 5ساله کاتیم.
اما با چند تا همکار و فامیل دور شوهرم که همگی عالی هستن در ارتباطیم.
امشب شوهرم و همکارش بیرون کار داشتن. پسرم از ظهر بهونه ک حوصلم سر رفته.. منم گفتم به زن همکارش زنگ بزنم تا با پسرش بیان پیش ما باشن.. بچه ها هم بازی کنند. شام هم درست کردم اونا هم اومدن.. پسر همکارش خیلی شیطونه میره کلاس سوم. پسر منم میره کلاس اول.. خلاصه ایقدر اذیت کردن که نگو.. پسر من هر وقت کسی میاد خونمون بیشتر از بچه طرف شلوغ میکنه.. هر چی هم بهش تذکر میدم اصلا منو نمیشناسه انگار.. هرچی اسباب بازی داره میاره وسط.. بدون اجازه من کفشی ک خریده میاره نشون خانمه میده... اینم بگم ما خیلی بهش محبت میکنیم و کمبود محبت نداره.. منتها ساده هس.. حالا همین پسر دوستمون وقتی میریم خونشون انگشت شمار اسباب بازی میاره وسط..پسرم مهمون ک برامون میاد جوگیر میشه.. چند بار بهش تذکر دادیم گوش نمیده... امشب ک باباش برگشت همه رو بهش گفتم.. واقعا نمیدونم چیکار کنم.. حتی بچه ها اسباب بازیاش هم خراب کنن براش مهم نیست.