بچه که بودم
۱۴ سالم بود
با یه پسری اشنا شدم
و اون موقع فک میکردم خداس
وقتی رفت انگار قلب منم با خودش برد
ولی چند سال بعد فهمیدم همش کشک بود
وقتی ۱۸ سالم بود پسر عموم ازم خاستگاری کرد
دقیقا موقع کنکور بود
من تا ۱۹ سالگی باهاش دوست بودم
بهش علاقه ای نداشتم فقط به اصرار خانواده ها باهم بودیم
یهو ول کرد رفت
بعد کارت دعوت عروسیشو اورد گذاشت کف دستم
بخاطر خریت و بچگی خودم از حرص یک ماه گریه میکردم
بعدش با شوهرم اشنا شدم و فهمیدم تا الان با هرکی دوست بودم کشک بوده
تقریبا ۲۰ سالم بود