2777
2789
عنوان

اوناییکه با مادرشوهر یک ساختمانن بیان لطفا

| مشاهده متن کامل بحث + 955 بازدید | 108 پست

آره بابا سر بچه اولم که دیونم کردن درو باز میکردن میومدن توبچه رو  بیدار میکردن بزور میگفت شیرش بدم اونجا پایین میشستم هیچی هم نمیتونسم بگم الان طبقه بالاییم سر دختر دومیمم اصلا اجازه ندادم بخاد دخالت کنه

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    
چند مدت بعد دیگه نیومدن؟ دیگه به روزهای عادی برگشتین

اگه اینطوره ک میگی حالاها میاد لااقل تا وقتی که بچت راه بیفته خودش بره پیشش 

خانواده شوهر منم همین بودن ولی با کم محلی برخورد کردم متوجه شدن آخه آدم بعد زاییمان خودش به اندازه کافی خسته هست دوست داره استراحت کنه آرامش داشته باشه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه اینطوره ک میگی حالاها میاد لااقل تا وقتی که بچت راه بیفته خودش بره پیشش  خانواده شوهر منم ...

من به روش گفتم هزار بار که اذیت میشم نمیتونم استراحت کنم بهم گفت خوشت بیاد هم میام خوشت نیاد هم میام فک میکنی با کم محلی بفهمه؟؟؟؟

اسی خودتون ساختین خونه رو؟؟؟؟؟،چن ساله نشستین؟؟؟؟

نه بابا پدرشوهرم ساخته پایین رو حتی در راه رو هم جدا نکرده میگه جدا نکردم که اجاره نتونم بدم در آینده شما نتونین برین به یکی از ما چیزی شد شما به گردن بکشین و نگه داری کنین حالا یه برادرشوهر بزرگتر هم دارم با یه خواهرشوهر

من به روش گفتم هزار بار که اذیت میشم نمیتونم استراحت کنم بهم گفت خوشت بیاد هم میام خوشت نیاد هم میام ...

دیگه باید شوهرت با زبان خوش به مادرش جلو پدر شوهرت بگه که الکی حرف در نیاره جلو شوهرش بدتون کنه

بعد اینکه چه ربطی داره که پدر شوهرت با یه انتقاد به حق بگه برید 

مگه خاله بازیه 

من سه سااااله ازدواج کردم به پینه‌های دست پدرم قسم به جان خواهر فلجم قسم  برا من ۳۰۰ سال گذروند ...

وای یا خدااااا 

ترسیدم خداییش کلا نامزدی ب هم بزنم بهتره

انقد هم ا ننش تعریف میکنع بیا و ببین 

وای جدی 

به قرآن قسم میخورم اگه بری پیششون روز خوش نمیبینی شوهرت کلا سرد میشه ازت همه چی رو میندازن گردن تو اونقدر ازت انتظار دارن که حتی نمیتونی نفس بکشی حرف هم بزنی میگن نونت رو من میدم یا خونه ای ک نشستی مال منع

بخدا بعضی از دوستان خیلی بدین دیگه ،بابا مادرشوهر خونه پسرش نره کجا بره؟دوس دارین شوهرتون به مادر شما همین رفتارو داشته باشه؟یا زن داداشتون پشت سر مامانتون دنبال راهکاری باشه ک مامانتون نره خونش؟

تعجب می کنم بخدا،اونام برا بچه شون زحمت کشیدن ک حالا همسر من و شما شده

الان خدا بهم نینی پسر داده،میگم یعنی یه روز یه دختر انتظار داره پسری ک من اینقددد ب قدوبالاش نگاه می کنم و قربون صدقه ش میشم تذکر بده،خدانکرده بی احترامی کنه،خونه م نیاد ووووو. .... گریه م میگیره 


دیگه باید شوهرت با زبان خوش به مادرش جلو پدر شوهرت بگه که الکی حرف در نیاره جلو شوهرش بدتون کنه بعد ...


پدرشوهرم از مادرشوهرم بدتره شاید خیلی چیزا رو مادرشوهرم حرف نکنه ولی پدرشوهرم حرف میکنه حتی میگه از من بپرسید که چی رو بشورید موقع خونه تکونیشون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز