رفتن برادرم ضربه ای بود که بعد گذشت ۱۴ سال هنوز باورمون نشده
اسمشو نمیتونیم تو خونه بیاریم چون مادرم داغون میشه
حتی نمیتونیم بریم نزدیک جایی که مزار برادرم اونجاس...
مادرم تا ابد با برادرم قهر کرد
قلب من اتیش گرقت برادرم زندگیم بود کوه من بود ارزو داشتم عروسیشو ببینم بچه هاشو بغل کنم
کاش میموند کلفتی زنشو میکردم