2777
2789
عنوان

بیاید خاطره‌ی دو تا زایمانام رو بگم از قبل تایپ کردم...

| مشاهده متن کامل بحث + 3105 بازدید | 90 پست
دیگه دردش شدید نبود... آخرش حس فشار داشتم و واقعا خودمم زور میزدم دردش وقتی بود ک یکی افتاد رو شکمم ...

وای این رو شکم نشستن رو هل دادن بچه رو اینجا از چند نفر شنیدم چقدر وحشتناکه من خودم دوتا طبیعی داشتم..دومی بهشت بود اصلا کسی ازین کارا با من نمی‌کرد 🥴🥴 خیلی حس بدیه یکی کیسه آب رو پاره کنه یااا شکمو که بچه داره میاد فشار بده 



به دنبال وارستگی 

روز بعدش زنگ زدم اورژانس ک بیاااااااید منو ببرید دارم جون میدم

ک اومدن خونمون فشارم نرمال بود پ گفت طبیعی هستی و مشکل نداری

گفتم من دستشویی هم نمیتونم برم از درد گفت فقط ماااااایعات بخور مهم نیست تو ظرف ادرارت رو تخلیه کن ....

مایعات  بخور تا داروی بی‌حسی از بدنت دفع بشه... بیمارستان نرو و خودت رو ببند ب مایعات.....

خلاصه تا بعد از ظهرش مامانم و شوهرم بهم کلی مایعات دادن.... (وقتی خوابیده بودم به این فکر میکردم ک اکر طبیعی بودم حداکثر ۱۰ ساعت درد میکشیدم من سه روزه ک دارم درد بدتر از زایمان تجربه میکنم و کلی عذاب وجدان داشتم بابت زایمان) ......

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم..موجیم که آسودگی ما عدم ماست..

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

روز بعدش زنگ زدم اورژانس ک بیاااااااید منو ببرید دارم جون میدم ک اومدن خونمون فشارم نرمال بود پ گفت ...

بازم بعضیا سزارین راحت پا میشن تو کلا سخت زایی ولی سزارین بهت نساخته 

به دنبال وارستگی 

حدود ساعت ۴ بعدظهر دلم رو زدم ب دریا و گفتم بزار بشینم رو تخت.... نشسم رو تخت و دیدم انگار میتونم کمی تحمل کنم  دستم رو گرفتم  به دیوار و آروم آروم راه رفتم

درد داشتم

تار می‌دیدم

پاهام میلرزید

مثل فلجی بودم ک تازه راه افتاده بود

رفتم افتادم رو مبل

مامانم و شوهرم از خوشحالی هی تشویقم میکردن

میتذسیدم که راه برم اما خوشحال بودم که حداقل از این ب بعد کار شخصیم رو میتونم انجام بدم.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم..موجیم که آسودگی ما عدم ماست..
بازم بعضیا سزارین راحت پا میشن تو کلا سخت زایی ولی سزارین بهت نساخته 

جالبه دکترم میگفت تاحالا هم چین موردی نداشتم همه با یه دگزا خوب میشدن:) 

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم..موجیم که آسودگی ما عدم ماست..

نتیجه میگیریم 

به هرحال بهشت زیر پای مادران است  

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
جالبه دکترم میگفت تاحالا هم چین موردی نداشتم همه با یه دگزا خوب میشدن:) 

شانس تو بوده. منم اولی رو کیسه آب رو با میله پاره کردن درد نداشت چندش بود  بقول خودت. تنقیه هم کردن باعث شد روده‌هام پاکسازی بشه و زایمان تمیزی داشت. ۵ ساعتم اتاق زایمان بودم کلا ۳ ساعت درد شدید بود و جیغ و کم تجربگی خودم. دومی خودش کیسه آب ترکید خونه رفتم بیمارستان تا بستری شدم و درد شروع شد و زایمان کردم کلا ۲ ساعت شد بخیه ام اینقدر کم بود ۱۰ روزه خوب خوب شد... سومی ام ان شاالله عیم دومی باشه میترسم بازم😁


به دنبال وارستگی 
شانس تو بوده. منم اولی رو کیسه آب رو با میله پاره کردن درد نداشت چندش بود  بقول خودت. تنقیه هم ...

کآش احمق نبودم دومی رو طبیعی زایمان میکردم

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم..موجیم که آسودگی ما عدم ماست..

واقعاواسه همه همیجوریه سز....مح میخان سزکنم😐

ی صلوات بفرستین برای نی نی کوچولوم..فدای همتون.....خدایاشکرت۱/۵/۱۴۰۲از مثبت شد🥰🥰 خدایاشکرت🥰😍خدایاشکرت بداز۱۱سال چشم انتظاری وباوجودتنبلی شدید خدایاشکرت🥰🥰۱۶/۱۲/۱۴۰۲پسرم ب دنیااومد۱۴۰۳/۱/۴پسرم اسمانی شد😭😭😭

خلاصه روز ب روز دردم کم شد و روز هشتم بود ک رفتم مطب دکتر واسه کشیدن بخیه

جالبه انقدر سردرد داشتم ک از بخیه هیچی نفهمیدم وقتی رفتم مطب فشار رو ۷ بود و تلو تلو راه میرفتم

خیلی ضعیف شده بودم و هم چنان سردرد قابل تحملی داشتم...

خلااااصه تقریبا تا یک ماه طول کشید تا سردرد من کم بشه

بگذریم از میگرن چشمی ک گرفتم و چشمم یک قسمتی رو نمیدید تمام اینا عوارض اون آمپول کوفتی بود ک ب من تزریق شد.....

خیلی خیلی سخت بود

۳ روژ رو تخت افتاده بودم بدون هیچ تکونی

با کوچکترین تکون سرم منفجر میشد

فشار روحی و عذاب وجدان و ترس از  تکرار دوباره سردرد و زمین گیر شدن منو خیلی اذیت کرد

خلاصه گفتم بهتون بگم ک من جفتش رو تجربه کردم همه چی طبیعیش خوبه بعد طبیعی ۱۰ روز بعد عادی عادی بودم ولی این یکی رو یکماه طول کشید تا عادی بشم..

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم..موجیم که آسودگی ما عدم ماست..

خب سر دردت واسه چیز دیگه بوده

منم سزارینم .. ولی خب راضی ام. سر دردم نداشتم حین بلند شدن از تخت کمکم میکردن بعدش خودم آروم آروم راه میرفتم.. 

سر یک هفته اوکی بودم.بلاخره شکمتو پاره کردیا؟؟؟

اصنم سزارین ترس ندارع الکی کسیو نترسون. واسه هرکسی یطوره. من ک راضی بودم. پمپ زد دردم داشتم.

دستتو یه چاقو میبره درد داره این ک دیگه هفت لایه شکمه انتظار داری دو روزه بلند بشی قر بدی؟؟؟

میشه واسه واقعی شدن تیکرم یه صلوات بفرستین
خب سر دردت واسه چیز دیگه بوده منم سزارینم .. ولی خب راضی ام. سر دردم نداشتم حین بلند شدن از تخت کمک ...

مشکل من شکمم نبود .. بخیه نبود.... مشکلم سردرد لعنتی بود.... من استثنا بودم شاید چون همه این سردرد رو تجربه نمیکنن.... 

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم..موجیم که آسودگی ما عدم ماست..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز