دو ساله و نیم باهاشون زندگی میکنم واقعا خیلی سخته کار کردن برام سخت نیس دخالت هاشون اذیتم میکنه نمیدونم واقعا چیکار کنم هر وقت به شوهرم میگم حدا شیم میگه با این وضع رهن و اجاره کجا بریم
میونمم با پدر شوهرم بد شد بس که دخالت میکرد آخر دعوامون شد الان با هم حرف نمیزنیم خیلی تحت فشارم اگه کسی تجربه ای داره کمک کنه
من تقریبا 9 ساله با مادرشوهر تو یه ساختمونم ولی طبقمون جداس. خیلی خیلی اهل فضولی و دخالته جوری که گاها با اشک تمساح ریختن برای همسرم یا پر کردنش و فرستادن اون رو سر من اینجوری میتازونه. تازه من رو نمیدم اینجوری میکنه اگه رو میدادم دیگه واویلا بود
البته همسرم مقصره چون دخالتهای خانوادش رو میبینه ولی رو حساب بزرگتری و احترام و مادر بودن چیزی نمی کنه. باید مدیریت کنه این رابطه رو که قربونش برم ننش اولویته
عضویت 98،،، سه بار تعلیق م کرد بی تربیت.... نی نی یار رو میگم
شیش تا جاری دارم هیچ کدومشون اندازه من صبرو تحمل نداشتن ولی من همیشه به آبروم فک میکردم چون تو یه روستای کوچیک زندگی میکردیم برا همین همیشه تحمل کردم الان همه خیلی دوسم دارن چهار سال پیش جدا شدیم حتی الانم خونه مادر شوهرمم اومدم کمکش یه پام اینجاست یه پام خونه خودم هیچ وقتم پیش شوهرت از خانوادش بد گویی نکن اگه میخای جدا بشی با سیاست جدا شو خواستم تجربیاتم رو بگم امیدوارم به دردت بخوره
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
شما اول رو همسرت کار کن والا دیدم تو خانواده ی همسرم جواب داده سیاست داشته باش مخصوصا یه کاری کن ه ...
من ک خداروشکر ن با همسرم ن با خانوادش مشکلی ندارم ولی آیا من گفتم بحث و دعوا کنه؟!
میگم بی محلی کردن چپ چپ نگا کردن اهمیت ندادن میتونه بیشتر آسیب بزنه میگم باید کنار بیای باهاشون حرف الکی نزنی ب موقع حرفت رو بزنی تا این چندروز بیاد بگذره