بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
بچم یکساله هست ،.. اصلا دلم نمیخواد صداش کنم از اونور هم دلم میگیره
اگه چندسال قبل ، عقل الان رو داشتم ، هيچ وقت قهر نميكردم و به اخم و تخم هاي اونم محل نميدادم ... زندگي رو راحت ميگرفتم كه زندگي هم به من راحتي ببخشه ...
هم به خودت سخت ميگيري هم ايشون .... منتظر هيچ اقدامي از طرف هيچ كسي نباش ... كاري كه به نفع روحيه خودت و بچه ته ، همين الان انجام بده
در كمال تعجب ميبينم ، تماااام نگرانيهايم بيخود بود !!!!!!!سالهاااارا در حسرت ، روزهاااا را در نگراني گذراندم در حاليكه ميتوانستم دوست بدارم و لذت ببرم
بعد از ۴ سال ، دیشب دست روم بلند کرد .. اصلا توقع نداشتم ،البته خودمم باعث شدم ولی اون درکم نکرد
من بودم اصن غذا واسش درست نمیکردم چون واقعا کینه ایم
ولی خب عزیزم این ب خودت بستگی داره چون شوهرتو میشناسی چجوره همونجور ک خوبه راه رو برو
ولی خب لجبازی هم خوب نیست اگه هم خوب شدین باهم بهش بگو ک ازت انتظار نداشتم بعد از ۴ دست روم بلند کنی چون یه زن ضعیفه و منم با هزار امید و ارزو اومدم تو زندگیت نیومدم ک بسوزم و بسازم❤شاید از کارش پشیمون شد و معذرت خواهی کرد
بحث و بگومگو رو ک همیشه هس، اما چرا قهر و صحبت نکردن
من مجردم اما با همکار و دوست و ... بعد از یه دعوای شدید باز حرف رو میزنیم اما کوتاه
آشتی کردن سخت تره از حرف نزدن
هشت سین 🌺 یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد 🌺 کی بشه که بگم شد 💜 یعنی میشه که بشه ؟ 💜 ششمین سال انتظار 💜 من منتظر تو، تو منتظر چی ؟ بیا دیگه خب 💜 در آستانه چهل سالگی، باز هم انتظار بهتر از اتمام 💜 فلانی جانم، من بدون تو میتونم زندگی کنم، بخندم، شاد باشم، انرژی ببخشم، اما اگر تو باشی، همه اینها رو راحت تر انجام میدم ، همین 💜 ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم، یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد 💜۲۸ تیر، چه دل خونیه ، حالم خراب تر از اونکه بدونیه 💜 اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم 💜چشمات 🧿 آخ چشمات 💜 صبر من رفته دگر بر باد از دل 💜 گر حال زار دلم را بخواهی، با تو چه گویم که بر آن گواهی 💜 نفهمیدی که عشق و جان منی، جان که چه گویم جهان منی، نفهمیدی در دلم چه گذشت، تو قرار دل بیقرار منی💜 تو نباشی منمو چشمای ترم 💜 عادلانه نیست من بمانم و حسرت مدام ، عادلانه نیست قسمتم از این عشق ناتمام💜 تنها تو انبار کاه، هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباه💜 فلانی جان، از امروز بتی که از تو ساختم رو میشکنم، اگر روزی لحظه ای روزگاری دلت برا من تپید و به من پیشنهادی دادی بعد میسازم همه چیزهایی که باید بسازم، عاشقانه هم میسازم اما الان که نیستی و قراری هم نداری با من بهتره که خط بکشم روت 💜 تموم لحظه های این تب تلخ، خدا از حسرت ما باخبر بود، خودش مارو برای هم نمیخواست، خودت دیدی دعامون بی اثر بود 💜 مقاومت میکنم تا زمانی که تو رو ندارم دلنوشته ای ننویسم به یادت فقط اینکه امشب یه جوری ام دلتنگ نیستم فقط یه جوری ام انگار جام زندگیم ترک داره و عمرم داره هدر میره🍀 نه ، نشد که بیخیال شد ، تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد، زندگی درد قشنگیست که جریان دارد 💜