بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
واااااا ی چطور تونستی من ساعت ۱۱ زایمانم بود فردا بعد ظهر سوندم رو کشیدن وغروب گفتن اروم پاشو ...
درضمن بهم گفتن حتما باید ببخشید شکمت کار کنه که مرخص بشی.منو فقط یک شب نگه داشتن.اونم شبش می گفتن خودتون باید کم کم شیر بدید.که من بلد نبودم.وبچه همش گریه می کرد.خیر سرشون بیمارستان خصوصی هم بود
اصلاً ترس نداره نگران نباش من که اون روز آنقدر زود گذشت متوجه نشدم الان هم نه ماه ازش گذشته ولی یه چیزش برای من سخت بود شاید برای شما نباشه نگران نباش انشالله که به سلامتی زایمان کنی عزیزم
خدا خیرت بده و بچه های نازتو در پناه خودش حفظ کنه مرسی گلم
خواهش میکنم عزیزم ،انقدر صحنه زیباییی هست که نگو دکترا بالا سر ادم هستن حین عمل میگن میخندن با ادم شوخی میکنن ،وقتی پسرم رو بیرون میاوردن بهم گفتن داریم رضا زاده رو از شکمت میکشیم بیرو ن چه هیکلی چه اندامی مثل رضا زاده بیشتر دکترهام هم مرد بودن اما وقتی اوردن بیرون دیدم یه پسر کوچواو سیاه ۲ کیلویی بود منم لبخند میزدم وزیر لب اذان و حمد میخوندم
من تنهام متأسفانه مادرم ک اصلا نمیتونه بیاد کمکم خودش پرستار داره دیگه اگه خواهرام بیان تو ب ...
خداکریمه اشکال نداره چون تجربه دو بچه دیگه داری برات یه مقدار آسون تره ولی تنهایی سخته مردم هم مثل زمان قدیم دل مهربون ندارن و سخت کسی پیدا میشه کمک کنه مادرم هر چی میگفت تو رو خدا یکی کمک کنه که یه همراه اومد کمک کرد منم خودم مجبور شدم به خودم فشار بیارم که یک ماه سرگیجه داشتم متاسفانه خدا خودش همراهت باشه انشالله به هیچ کس نیاز نداری
به نظر من درد سزارین بیشتر برای وقتی هست که شب آدم میخواد دراز بکشه بخوابه و بلند بشه اونم کسی که عادت داره رو زمین و به پهلو بخوابه تا یک ماه من نشسته میخوابیدم این منو خیلی اذیت کرد