خوب چرا از باغ خوشت نمیاد ،اگر مصلحت اینه که باغ رو نگهدارید ،شما هم با همسرت همراه شو .
چقدر با روستای شوهرت فاصله هست ،همسرت شغل نداره که یکماه رفته باغ ؟؟لابد از باغ درآمد داده ؟؟
من دیشب هم بر خلاف میلم به جاریم زنگ زدم گفتم منزل اشتراکی نمیام ، چون دخترم نوجوان است و خانه ی مادرشوهرم که همیشه درش بازه پر از مرد نامحرم است ، آدم حریم نداره، جاریم دیشب گفت آب هم شب ها قطع میشه
دامادهای خواهرشوهرم و عروس خواهرشوهرم هر روز اونجان، پسرهای دایی شوهرم هر روز اونجان، پسرخاله های شوهرم هر روز اونجان، و برادرشوهرهام همینطور ، مرد باید بگه چنین جای نا امنی بچه را نیار، نه اینکه بگه با من بیایید اینجا
من میرم اگر خانه ی مستقل باشه
شوهرم دبیر ریاضی شهر تهران است
من چهارده ساله عروس این خانواده هستم ، باغ به نسبت خانه و ماشین قیمت که اصلا پیدا نمیکنه، درآمد نمیگم نداره ولی خیلی خرج داره و خیلی شغل پر زحمت و پر ریسکی است ، آب هم نیست ، همین تهران برای تابستان ها کلی کار هست
خواهرم میگه مادرشوهرت چون دلش میوه ی تازه می خواد اونا را تشویق میکنه باغ بکارند ، من درآمد خاصی تا حالا ندیدم
خوب خوبه که شما باید سیاست داشته باشی ،خدا روشکر همسرت دبیر هست ،تحصیل کرده هستش ،واقعا باید به ایشون افتخار کنید ،.
حالا دایم اونجا نیستید .یک‌مدت برید اونجا .
به هر حال ایشون هم برای مصالح خانواده شما اونجا مشغول به کار هستند.کمی صبر داشته باشید و سیاست .
ولی خانواده هایی که کشاورز بودند ،به نوعی به کشاورزی و طبیعت عادت کردند ،الان همسر من هم همینطوره واقعا در آمد نیست ،ولی کل خانواده در گیر باغ و کشاورزی هستند، اونم شغل دوم هست براشون و بیشتر تفریح
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
