2777
2789

بابا روانی شدم مادر شوهرم یه پسر و ۴دختر داره خیلی به پسرش وابستس ۷ساله عروسی کردم یه بچه هم دارما ولی ما رو به حال خودمون نمیذاره.. دم ب دقیقه ب شوهرم میزنگه کجایی چیکار میکنی، پاشو بیا

با دخترا و شوهرش مهمونی پارکی جایی نمیره فقط ما باید ببریمش

مسافرت فقط با ما میاد 

البته کاری ب من نداره ها فقط پسرشو میخاد هیچ وقت نمیگه با زنت بیا میگه خودت بیا

اگرم با خانواده خودم بریم بیرون آخرش یه تیکه میندازه بعد آروم میشینه

شوهرمم میدونه ناراحتم ولی کاری از دستش بر نمیاد بالاخره مادرشه

 این اواخر هم همش میگه خونه هامون رو بفروشیم یه دو طبقه بخریم که پیش هم باشیم البته ما استقبال نکردیم ولی خیلی رو مخمه

شما باشین چطور رفتار میکنین

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرشوهر من دیگه شوهرمو نفرین کرد گفت جسدشو برام بیارنمنم توروش وایسادم دیگه تا قیام قیامت نگاه توصورتش نمیکنم اونی به بچه خودش رحم نمیکنه به من یا بچه من رحم میکنه مارو هم نفرین میکنه من که بیزار شدم ازخانواده شوهر

بیشعورن و کمبود دارن الان مادرشوهرم جای شوهرمو انداحت پیش خودش حتی جای منو نیورد بندازه یه گوشه که ...

خونش مهمونین ؟؟ 

آگه دین اجازه می‌داد اینا یا خودشون با پسرشون ازدواج میکردن یا دختراشون میدادن پسرشون 

😂😂😂

ناراحت نشو ولش کن 

90 درصد حسودی عروس میکنن 


خونش مهمونین ؟؟  آگه دین اجازه می‌داد اینا یا خودشون با پسرشون ازدواج میکردن یا دختراشون میداد ...

واقعا همین طوره... یه موقع بچم کوچولو بود گریه میکرد مادر شوهرم کنار شوهرم نشسته بود قشنگ سینه هاشو آورد بیرون گفت بیا م می بخور...  تا چند روز هنگ بودم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792