اصلا حرفاش به کنار خودش اونموقع خیلی اذیتم کرد اصلا وقتی میبینم حالم بدمیشه افسردگی میگیرم چندماه بود ندیده بودم حتی تلفنی هم حرف نمیزدم شوهرم رفته بود ازجلو خودش آورده بود که تواین چندروز خیلی بهم سخت گذشت ازوقتی رفاه حالم خوبه
دست خودم نیست ازش بدم میاد نمیتونم به چشم مادر بهش نگاه کنم هیچ حرفی ازش بهم خوش نمیاد دلم نمیخادباهاش رفت وآمدکنم خودش میاد
انشا...هرموقع دوتاتون خواستین باردار بشی و همه غمای گذشتت رو جبران کنه عزیزم هرموقع شرت خلوت شد تونستی از روی بیکاری هم شده مدارک و سونو هاتو ببر یه متخصص نشون بده علت اون اتفاق بد رو بفهمی تا اینسری بارداری خوبی رو داشته باشی
نمیدونم چرا بااینکه چیزی هم نگی تاپیک هم نزنی همین که میدونم تو سایتی احساس تنهایی نمیکنم اونروز داشتم دیوونه میشدم یعنی همش میگفتم این دخترکجامونده نکنه موقع امتحاناست وقت نمیکنه بیاد چقدر خوبه ک هستی و حالتم خوبه 😚