منم همه این ترسا رو داشتم، از اون بدتر توو کل خاندان پدری من فقط رانندگی نمیکردم و همش بهم سرکوفت میزدن که تو بلد نیستی، بابامم میگفت بیا بشین دستت سفت میشه منتهی منو میبرد ی جای سخت میگفت اینجا دور بزن
الانم که میشینم پشت ماشین اگر بابا اون دور و ور باشه نگاهم کنه دست پاچه میشم 😂
اولین بار که مامانم رو بردم بیرون بهم گفت خدا رو شکر من که میگفتم تو هیچ وقت یاد نمیگیری
همسر من وقتی میشینه کنارم جوری دسیره در رو میگیره که وقتی مسافت طولانی میریم دستش کبود میشه 😂😂😂😂
تازه مثلا میخواد هی حرف نزنه که من عصبی یا هول بشم، هی با دستش اشاره میکنه مدام دستش رو میاره تو شیشه با اشاره ی چیزی میگم. وقتی میگم خب نکن بیشتر هول میشم میگه من که حرفی نزدم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
