خانواده شوهرم باما زندگی می کنند یعنی پدر و مادر ش یه برادر داره که سربازه ویه خواهر مجرد اینها برابر یه مشکلاتی خونه وزندگیشون یه شبه ازدست دادن ما هم گفتیم بیایید خونمون خونمون بزرگه ..دوتا اتاق اضافه داریم تا خونه بگیرن براخودشون...فقط مشکلی که دارم شوهرم هرشب نزدیکی داریم ..بعد بعضی وقتا میره حموم میگه توهم بیا آخه رو نمیشه هرچند پدرومادرش پیرن از خواهر شوهرم خجالت میکشم ...هرروز برم حموم یا همزمان بریم حموم..میگمش رشته میگه زن وشوهریم راحت نیستن برن خونه اون پسرشون ..هیچی برام کم نداشته ..راجب این مسأله هیچ حالیش نمیشه ..آخه یه بار باهم به زور رفتیم حمام ...دیدم خواهرش باهام سرسنگین میکنه روم نمیشه به صورتش نگاه کنم.فک میکنم من دوست دارم برم