خواب دیدم که گردنبند طلا هدیه گرفتم بعد چند تا بود خودم هم برای مادرم یه پلاک که ون یکاد روش نوشته بود خریده بودم داشتم به هدیه ها نگاه می کردم که عموم وزن عموم اومدن خونمون انگار چند تا مهمان دیگه هم داشتیم بعد با خواهرم از یه پله های رفتیم بالا نمی دونم کجا بود پارک بود یا جای دیگه نمی دونم من رفتم دست و صورتم رو با مایع واب شستم بعد می خواستم که زیر بغلم هم یه خورده آب بزنم تا خنک شم سرخورده آب ریختم تو لباسم بعد رفتم بیرون خواهرم رو یه سکو نشسته بود من هم رفتم کنارش اون طرف تر یه آقا هه بود که اومد کنار من