2777
2789

سلام نمی‌دونم کسی هست که بتونه راهنمایی خوبی بهم بکنه یا نه 

ولی ممنون میشم نظراتتون رو بخونم و شاید برام فایده ای داشته باشه 

من از اول ازدواجم دختر مستقلی بودم ولی شوهرم یه آدم وابسته به مادرش که همه چی براش تعریف میکرد . منم ناراحتیمو نشون میدادم و بیانش میکردم خیلی وقتا با عصبانیت ... چون مادرش از اون آدم های دخالتگر و اذیت کن و تیکه بنداز و حرف پخش کن بود و در اصل کل احترام منو همین خانم از بین برد توی خانواده شون و پیش شوهرم . بی احترامی میکرد می‌گفت عقلش اندازه بچه ست و نوه هاشون هم کم کم شروع کردن ... دیگه من نخواستم برم خونه هاشون. یه مدت نرفتم حدود شش ماه . بعد اونا دیگه نخواستن منو ببینن‌ . حالا من ارچصراریپهم نداشتم ولی اخلاق شوهرم خیلی بد شده بود . من اون موقع یه پسر سه ساله داشتم الان هفت سالش شده و خیلی از دعواهامون رو‌دوباره همسرم برد براشون و از قبل وضعیتم بدتر شد . حالا شوهرم این وسط خسته شده چون نمیتونه مثل خانواده‌ بریم‌خونشون و فشار روشه و منو اذیت می‌کنه با آوردن داستان های قبلی ... نمی‌دونم باید چیکار کنم خودم خسته م ولی نمیتونم زندگیمم خراب کنم شرایطشو‌ندارم 

وقتی از شوهرتون می خواین که‌تعریف نکنه پیش مادرش چی می گه؟


کاملا با این موضوع مخالفت می‌کنه میگه من به غیر از خانوادم کسیو ندارم و خانوادش هم وقتی جلسه گذاشته بودیم گفتن باید حرفاشو به ما بزنه اگر به ما نگه بره به کی بگه ... پدرم هم بهش گفت خب مشاوره هست حداقل احترام ها از بین نمیره ، مادر و پدرش هم میگفتن ما مشاوره هاش هستیم نمیذاریم جای دیگه بره حرفاشو بزنه . خیلی وقتا شوهرم که مقاومت میکرد هم مادرشوهرم از زیر زبونش حرف میکشید کاملا مسلط به چیزی که میخواد 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خوب مادر شوهرت چطور میاد به رو شما میاره؟ نصیحت می کنه شما رو؟ طرف پسرش رو می گیره؟

بله از چیزی که شوهرمم براش تعریف کرده پیازداغش رو زیادتر می‌کنه یه جوری میسوزونه منو که مجبورم میکرد به شوهرم بگم و دعوامون بشه ... یه مثال میزنم مثلا در رب تو خونمون باز بوده شوهرم به مادرش گفته ما که ربمون هیچ وقت در نداره روش‌توی یخچال ... بعدش که مادرش منو میبینه هزارتا تیکه بارم‌میکنه و میگه چرا هیچ وقت رب تون در نمیذاری براش و پسرم میاد برام تعریف می‌کنه و فلان ... منم دیگه دود کرده بودم که حتی از یخچال خونم خبر می‌بره آقا و باید به مامانش جواب پس بدم اونم طلبکارانه دعوامون میشد که چرا همه چی میگی .. یا توی مسافرت یه بحث داریم مامانش بعدش می اومد بهم می‌گفت چرا توی فلان مسافران این حرفا رو زدی داره رانندگی می‌کنه خطر داره ... اینا تازه کوچیکترین دعواهامون ... 

خوب مادر شوهرت چطور میاد به رو شما میاره؟ نصیحت می کنه شما رو؟ طرف پسرش رو می گیره؟

چ شدی 🙁 حتی اگر نظر خوبی نسبت به رفتار من نداری بهم بگو شاید بهتر باشه رو خودمم کار کنم 

چ شدی 🙁 حتی اگر نظر خوبی نسبت به رفتار من نداری بهم بگو شاید بهتر باشه رو خودمم کار کنم 

خوب به نظر من اول باید شوهرتون هم بخواد که زندگی تون اروم بشه و کمک کنه و خواسته و ناخواسته خبر نبره. شما هم تنها کاری که میشه کرد این هست که اگر مادر شوهرتون چیزی گفت فقط بگید باشه و هیچ توضیح اضافی ندین اصلا جلو مادر شوهرتون سعی نکنید از خودتون دفاع کنین چون اینجوری باید بیشتر توضیح بدین و می شه دخالت بیشتر اونا . به شوهرت تون توضیح بدین که خراب شدن شما پیش بقیه یعنی خراب شدن اون. به مادر شوهر یه باشه بگین و سرگرم یه کاری خودتونو کنید تو اشپز خونه. از همه مهم تر کمتر برید تا کمتر اذیت بشین

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792