عزیزم وقتی قهرین نباید باهم میرفتین مسافرت باید قبلش آشتی میکردین یا اگر آشتی نمیکنین اصلا نمیرفتن ، مادرشوهر هم اسمش روشه مادر شوهرته مادر شما که نیس معلومه که همیشه طرف بچه ی خودشه چه دخترش باشه چه پسرش من با خواهرشوهرم قهر بودم مادرشوهرم هم باهام قهر کرده بود حتی دخترم هم پس میزد و بهش محل نمیداد وقتی باخواهرشوهرم آشتی کردم مادرشوهرم هم باهام آشتی کرد
روز اخر ک قرار شد فردا پنج راه بیفتیم رفتم اتاق وسایلمو جمع کنم چمدونم تو اتاق بود بچه خواهر شوهرم هم خواب بود چراغ روشن کردم ک جمع کنم اومد خاموش کرد گفتم پنج دقیقه ای تموم میکنم از لجش روشن نکرد چیزی نگفتم اومدم حال حاظر شدم ک برم حرم شوهرم رف ک از ماشین وسایل بیاره پدرشوهرم رف اتاق خواهر شوهرم صداشو برد بالا
میگف الاغ چرا چراغ روشن میکنه خودش بچه نداره پدرشوهرم برگشت گف خب وسایل باید جمع بشه به شوهرش گف اومد جمع کرد برگشته میگه تو ماشین عینک افتابی میزنه الان نمیتونه تو تاریکی جمع کنه!بعدشوهرم اومد دید ناراحتم رفتیم حرم براش قضیه رو گفتم .خیلی ناراحت شد با خواهرش حرف نزد اونم خیلی دور وز شوهرم میپرید ک من نفهمم ک باهاش نمیحرفه بعد دید تابلوس دیگه تو راه برگشت از ماشین پیاده نسد