کلا سال تا دوازده ماه از ما خبری نمیگیره و هیچکاری برامون انجام نمیده اون هفته اتفاقی بیرون بودیم جشن عید غدیر اونم بود بچها گشنشون بود شوهرم نبود گفتن برامون از غرفه ساندویچ میخری باباجون گفت نه ندارم بخدا انقد از این حرکتاش بدم میاد بعد خودم رفتم تو شلوغی واسه بچهام گرفتم و کلا سال به ۱۲ ماه رنگ خونشو نمیبینیم و هیچی از مادرشوهرم جدا شده با دخترش زندگی میکنه با خواهرشوهرمم رابطه ندارم حالا دیروز به همسرم زنگ زده مبل اینا گرفتم بیا کمکم کن که ما بیرون بودیم شوهرم گفت بزار واسه شب که اونم گفت نمیخواد،بعد به من زنگ زد خیلی عصبانی شدم اما خودمو نگه داشتم گفتم فردا میره سر کار خواستم بگم تو که پول ولسه مبل داری کارگر بگیر هیچی نگفتم ولی خیلی از دستشون ناراحتم فقط واسه حمالی میخوان شوهرمو
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
همین دیگه عزیزم اینام خوشی و مسافرت تفریحشون مال خودشونه زحمت حمالی مریضی مال ماست
دیگه پدره. عمری رو صرف پسرش کرده که بزرگ بشه، از آب و گل دربیاد. الان از اون توقع نداشته باشه، از کی داشته باشه؟ برای ساندویچها هم خیلی سخت نگیر. بعضیها دست و دلشون نمیره که برای اینجور چیزها برای خودشون خرج کنند، چه برسه به نوه. فکر کن شاید مادرشوهرت هم سر همین داستانها جونش رو برداشته و رفته.
چند هفته پیش مادر شوهر پدر شوهرم رفتن مسافرت بعد برا بچه ها و نوه خواهر شوهر هام سوغاتی آوردن اما برا بچه من جاری نه ...کار حکمت خدا نگاه کن فقط جاری م رفته مغازه آشنا بهشون گفته همین الان پدر مادر شوهرت اینجا بودن لباس خریدن برا بچه ها گفته سوغات میخام برا نوه هام یعنی بچه های ما نوه نیستن
من مامان ۱+۳هستم کاربر قدیمی ام .. کاربری قبلیم ترکیده ...❤️