ما دو تا خواهر همدم مامانم بودیم خیلی دلتنگم واسه گذشته ها گاهی میگم کاش با همسرم ازدواج نمی کردم مامانم و تنها نمی ذاشتم،خواهر دیگم هم راه دوره،وای مامانم یه هویی تنها شد با دو تا مرد تو خونه بابام و داداشم که انشاءالله هر سه تاشون سالم و سلامت عمر طولانی داشته باشن،باشن،گافی افکار جدایی از شوهرم به سرم میزنه بیام دوباره بشینم ور دل مامانم ،با هم دعوا کنیم بحثمون بشه اما ازش دور نباشم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم دوران از مامانم اینا.ولی اگه منم برگردم به عقب عمرا اگه دوباره این اشتباه و تکرار کنم کنار مادر بودن نعمت خیلیییییی خیلیییی بزرگیه،اونایی که تو شهر مادرشون هستن قدر بدونن
اینجا خیلی سخته بچ ام بی مادربزرگ پدربزرگ بدون هیچ فامیلی واقعا بعضی وقتا از گریه بیحال میشم شوهرم هم که ایرانی نیست و اینا اصلا به خانواده اهمیت نمیدن