مادرشوهرم بهم گفت چندشنبه ها و ساعت چند ازخونه میری بیرون😐 صفحه 3

مدیر

عضویت: 1402/04/20

تعداد پست: 9701

بهم گفت بیا بریم خونه فلانی گفتم من جایی کاردارم بهش گفتم کلاس ثبت نام کردم امروزم اولین جلسشه،

شروع کرد سوال پرسیدن ک چندشنبه ها میری ؟ ساعت چندمیری؟ چندروز در هفته میری ؟ کلاست تو چندوقت تموم میشه؟ پول کلاست چقدره؟و...

خیلی بهم برخورد اخه ساعت و روزشو برا چی میپرسه!!!!!!

تو یه ساختمونیم هرکار کنم میتوجه میشه

1402/04/21

12:21

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مامان_امیر_علی

عضویت: 1395/10/08

تعداد پست: 31693

بعضیا منظوری ندارن از بی ریاگیشونه شاید اگه دخترشم بود میپرسید ازش

بی ریاگیرشون کلمه جدیده😶

کسي چه ميداند...شايد اين جهان،جهنم جهان ديگريست....

1402/04/21

12:46

0 نفر لایک کرده اند ...

sababano

عضویت: 1401/09/26

تعداد پست: 6516

ب نظرم عادیه من اصلا ناراحت نمی‌شدم و نمیشم

یه مکالمه عادی خواسته شاید با خودش هماهنگ کنه یا بدونه کی نیستم حالا یا حواسش باشه ب خونه و اطلاع داشته باشه ک‌شما نیستی

آدمها متفاوتند من اصلا ناراحت نمی‌شدم واقعا

جایی‌ خوانده بودم که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل می‌دهدو تجربه را زیاد می‌کند. هیچ جا ننوشته‌اند که درد با یک زن، با یک مادر چه می‌‌کند. مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه می‌‌روند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌‌تفاوتی‌ گرفته استو دستانی که زیر ناخن‌هایش جز درد چیزی نمی‌روید، و گیسوانی که رقص بر شانه‌های زنانه را به خاطر نمی‌‌آورند. مادرانی بی‌ هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌‌روند چیزی ننوشته است.

1402/04/21

12:47

0 نفر لایک کرده اند ...