2777
2789
عنوان

مادرشوهر پرتوقع

2212 بازدید | 14 پست

مادرشوهر شما هم همینطوره موقع خوشی وسفر و پول خرج کردن با دختراش خوشه و موقع بی پولی و مریضی یاد شوهر من میافته هی زنگ ک بیا ببر مارو دکتر خوب اسنپ بگیر تو که وضع مالی خوبی داری حالا شوهر من ماشین نداده توقع داره شوهر من از دیگران ماشین قرض کنه مثلا از برادر من خانم ببره دکتر در صورتیکه دوتا دامادش و پسرهای دیگش ماشین دارن و اینکه شوهر من ۱۵ حقوق میگیره حدود ۱۰ میره بدهی با ۵ تومن ۵ نفر آدم زندگی رو به سختی اداره میکنیم بعد انتظار داره موقع ار کربلا آمدنی شوهرم براش گوسفند ببره .حالا شوهر من از همه وضعش بدتر هست اونا همشون پولدار خون ه و ماشین و سفر و کلی ولخرجی .من تازه بعد از دو ماه تونستم ی دبه ماست بخرم اونقدر جدیدا قسط کنم 

مثلا موقع عید سبد سبد میوه برا دخترها می‌خرن که مهمون میاد اینا میوه داشته باشن حالا ما میریم خونشون دلشون نمیاد ی ماکارانی بپزن خونه من میان انتظار مرغ و ماهی دارن 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مقصر شوهرته 

 

شوهر منم همیچین غمگین میشه نمیتونه کمک کنه .من میگم اول خودمون بعد دیگران .مادرشوهر من میریم خونش سماور و وسایل تعمیری میده ب شوهرم ببر درست کن انگار شوهر من پول داره یهو ۸۰۰ اینا پول میشه ب روی خودشم نمیاره پول بده  .حالا شوهرش نظامی هست و دامادش نظامی کلی پولدار .شوهر من بدبخته این وسط 

چی بگم والا

اینکه از اونا که ماشین و توان مالی دلرن توقع ندارن و از شما توقع دارن خیلی فشار میاره


ولی به هر حال حواست باشه همسرت به مادر پدرش بی احترامی نکنه..  و به عر حال گاهی بهشون خدمت کنه


خیلی ملایم و مودبانه همین مسائل از جمله ماشین نداشتن و عدم توان مالیتون برایخرج کردن را باهاشون در میون بگذارید


از نظر خرج کردن هم الویت همسرت رفع نیازهای ضروری شماست.. خدا بیشترش رو داد و اونا نیاز داشتند خرج اونا هم کنید

 اگر پسرهای دیگه اش توان مالی دارن به اونا می رسه

چی بگم والا اینکه از اونا که ماشین و توان مالی دلرن توقع ندارن و از شما توقع دارن خیلی فشار میاره ...

 

بخدا اعصاب آدم خرد میشه انگار کورن نمیبینن ما ماشین نداریم یا پول نداریم کلی بدهی داریم به همه هی میگن پول پول مسخره ها 

 شوهر منم همیچین غمگین میشه نمیتونه کمک کنه .من میگم اول خودمون بعد دیگران .مادرشوهر من میریم ...


سخته برای مردها


ولی اگر خود پدر مادر همسرت توان مالی دارن همسرت مثلا وسایل رو برد تعمیر بگه خرجش اینقدر شده...  بدید بهش بدم وسایلتون رو بگیرم


اگر واقعا با 5 تومن یک ماه رو سر میکنید بعید می دونم اضافه داشته باشید خرج والدینی کنید که وضع خودشون خوبه و برای بقیه خرج میکنند


 بخدا اعصاب آدم خرد میشه انگار کورن نمیبینن ما ماشین نداریم یا پول نداریم کلی بدهی داریم به ه ...

اخه شوهرت چرا عقل نداره نه بگه ؟والا حق داری کلافه بشی اما بیشتر تقصیر گردن شوهر مهرطلبته

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید:آیا بالاخره رنج پایان یافت؟

والا منم خانواده شوهرم خیلی پر توقع بودن و هستن 

موقع ازدواجم لباس عروس رفتم از دختر عمم گرفتم دسته گلم خودم درست کردم هیچ هم برام نخریدن تازه ۵۰۰تومن هم من بهشون دادم که پس هم ندادن موقع حاملگیم حتی یه تف برای من نیاوردن موقع زایمانم هم نیومدن بیمارستان نه کمکم کردن ولی من چهار سال تمام احترامشون نگه داشتم ۹ماه حامله بودم برا پسرشون زن گرفته بودند میومدن خرید برای جاریم همش خونه ما بودن میپختم میشستم می‌خوردن حتی یه لیوان آب نمیزدن منم بچم به دنیا اومد قطع رابطه کردم الان هم مادر شوهرم شیمی درمانی می‌کنه توقع داره بیارمش خونم ازش مراقبت کنم منم بهش زنگ زدم گفتم والا در توان من نیست که کمک بهت بکنم شرمنده الانم همه جا غیبتم رو کردن و شوهرم رو پر میکنن بعضی وقتا هم به خاطر مامانش خفم می‌کنه بهم بی محبتی می‌کنه ولی پشیمون نیستم و دوباره راشون نمیدم مگه من چقدر عمر میکنم که کنیز اینا باشم به جاش برای بچه خودم انرژیم رو صرف میکنم 

 دقیقا لنگه اینا .اینا فقط میگن بپز بده ما بخوریم .

من هم همین بود که دیگه راشون ندادم الان زیر ابمو رو میزنن خدا جای حق نشسته حالا که حمالیشون نمیکنم می‌خواستن بچه من ازم بگیرن منو طلاق بدن زن دیگه بگیرنبرای پسرشون ولی شوهرم خودش می‌دونه که تنها کسی که تو هر شرایطی باهاش بوده و ولش نکرده من بودم و ولم نمیکنه وگرنه موفق شده بودن تا الان زندگیم به فنا بدن آنقدر آشغال و نمک نشناسن همه خوبیام یادشون رفته اگه خدا بخواد یه ماهه راحتم کار باهام ندارن چون دنبال شیمی درمانی هستند ولی تموم بشه و خوب بشه دوباره شروع می‌کنه خودم میدونم

 شوهر منم همیچین غمگین میشه نمیتونه کمک کنه .من میگم اول خودمون بعد دیگران .مادرشوهر من میریم ...

بهترین راه اینه که خودت مودبانه بگی 

بگی مامان دستمون خالیه وگرنه ادم هر چی برای بابا مامانش کنه کمه و از این حرفا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز