حالم خیلی بده شب و روز کارم شده گریه محل کارم یه شهر خیلی دور هست و به هیچ وجه هم گفتن انتقالی نمیدن امکان رفت و آمد هم ندارم دو سالی که اونجام به زور تحمل کردم شبیه دیونه ها شدم نمیدونم انصراف بدم و چشممو رو همه ی زحمتایی که واسه استخدام شدن کشیدن ببندم و از صفر شروع کنم دوباره یا بمونم و تحمل کنمو تا روح و روانم نابود بشه
سخت نگیر رها کن بگو من که تا الان موندم بقیشم میمونم باورکن زمان انقد زود میگذره شاید هیچوقت فرصت پیدا کردن دوباره اون شغل نداشته باشی من اینده توام ب عنوان ی دوست حرفمو بپذیرم
ادما میتوانند هرجور که دوست دارند زندگی کنند بشرط اینکه باعث اسیب ب زندگی بقیه نشه..کاش بشه بریم ی جایی که بخاطر دیگران راه رسم زندگیم عوض نکنیم .. ...ب امید روزی این سرزمین جای بهتری شود برای زندگی