برادرم راضی نیست .. در ثانی مگه اون ( مادرش) میاد قبول کنه . ؟؟ همه عمرش ارزو داشت راحت ول بچرخه و هر کاری میخاد بکنه تازه به ارزوش رسیده حالا بیاد خودشو گیر بچه بندازه ؟؟ اگرم قبول کنه در ازاش میخاد کلی اخاذی کنه ... جدای از این مسائل کسی که مورد اخلاقی ناجور داره صلاحیت نگه داشتن بچه نداره آخه ..
جریان مادرش به اون ربط نداره اون مادرشه حتی اگه قاتل باشه مادرشه .چرا توقع دارید ازش متنفر باشه؟
عزیزم بچه که این حرفا حالیش نمیشه
معلومه که مادرشو دوست داره
حتی اگه بعدا بفهمه چطور ادمی بود
پس ببرینش پیش روانشناس بهش محبت کنین
از مادرش بد نگین چون بیشتر لج میکنه
الان تو سن بلوغه شاید حتی غیرتی میشه
فکر میکنه شما ظلم کردین به مادرش
باید علت بداخلاقیش رو ازش بپرسه یه نفر
شاید تیاز به توضیح دادن و شنیدن داره
اومدم که طرف بچه طلاقو بگیرم ولی از اخر گفتم شاید نطفه حرومی داره
فقط روانشناس
فقط باید ببرین روانشناس، پسر دایی منم بعد جدایی پدر مادرش دقیقا پرخاشگر شده بود بیچاره عین دیوونها شده بود،بردن روانشناس، روانشناس در کنار خودش ارجاع داده بود به روانپزشک،هنوز هم تحت نظره
چه مسئله سختیه
من خودم والدینم طلاق گرفتن و خشم و عصبانیتش رو درک میکنم یجورایی
بنظرم بهترین کار اینه که کوتاه بیاین باهاش. اینجوری که اون هر کار بدی که کرد خونه رو بهم ریخت داد زد تو اتاقش موند بی‌ادبی کرد دروغ گفت یا هرچی، شما اصلا به چشم نبینین کارهاش رو و جلوش نگین
ولی وقتی ی کار خوب انجام داد مثلا بین هزار بار دروغ گفتن ی بار راست گفت اون ی بار راست گفتنه رو به چشم ببینین و خیلی بزرگ کنین مثلا مهمون میاد خونه‌تون نگید پسربرادرم اذیت میکنه یا فامیل اومد به هر حال درگوشی و با اشاره و آروم هم حرف بزنید اون بچه که نیست می‌بینه می‌شنوه و متوجه میشه
حتی حتی جلو خودتون هم ازش بد نگین
به جاش بگید پسربرادرم خیلی راستگو و خوبه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
