2777
2789
عنوان

چجوری تمومش کنم این رابطه رو

261 بازدید | 11 پست

من دوسش دارم ،اونجوری ک میگه خیلی دوسم داره


ولی میدونم رابطمون ته نداره و ازدواجی در کار نیست.

خیلی تفاوت داریم،خیلی از حرکاتش و حرفاش منو اذیت میکنه.کلا رابطمون ی رابطه ی سمی عه


میخوام کات کنم اما نمیتونم تحمل کنم.وابسته ش شدم.

نمیخوام بعد از کات دوباره برگردیم.


چیکار‌ کنم؟

بآ مَن دَرموُرِدِه آیَندِه بَرنآمِه نَریز مَن شآیَد هَمین فَردآ اَز پَنجِرِه پَریدَم پآیین🎀

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مثل بچه ادم بهش بگو خوشم نمیاد ازت هری

این پسر برو نیست :) بارها گفتم گمشو،نرفته

بآ مَن دَرموُرِدِه آیَندِه بَرنآمِه نَریز مَن شآیَد هَمین فَردآ اَز پَنجِرِه پَریدَم پآیین🎀

این پسر برو نیست :) بارها گفتم گمشو،نرفته

بعد از اینکه دیدم نمیره و واقعا دوسم داره،کم کم ازش خوشم اومد...الان پشیمونم وابسته شدم

بآ مَن دَرموُرِدِه آیَندِه بَرنآمِه نَریز مَن شآیَد هَمین فَردآ اَز پَنجِرِه پَریدَم پآیین🎀

دوسش داشته باشی همینخروی میگی هری؟ اینقد راحته؟

نه دوسش داشته باشم قضیه فرق میکنه ولی وقتی رابطه سمیه من دلیلی برا دوستداشتن نمیبینم پا رو احساسم میزارم با منطقم تصمیم میگرم هرچند که سخته

صبح میشه این شب باز میشه این در صبر داشته باش:)       TYPE:INTP
این پسر برو نیست :) بارها گفتم گمشو،نرفته

خب خودتم خواستی برگرده دیگه یه بار برای همیشه واسه آرامشت تصمیم جدی بگیر

صبح میشه این شب باز میشه این در صبر داشته باش:)       TYPE:INTP

یکی از دوستام شوهرش فوت کرده بود،

خیلی گریه زاری می‌کرد و ناراحت بود

چند روز بعدش با حال خراب اومد پیشم یک ساعتی گریه می‌کرد

میگفت کمکم کن دارم دیوونه میشم

گفتم چی شده

گفت اون روز که بالای سر جنازه گریه زاری میکردم خودمو میزنم

خیلی ناراحت بودم ولی یه حس درونی داشتم در عمق احساس رهای ‌و آزادی از زندان میکردم

و این داره عذابم میده

میگفت من شوهرمو خیلی دوس داشتم ، این چه حسیه من دارم یعنی به این زودی بهش خیانت کردم اون داره منو میبینیه نمیدونم اون از درون من احساس من خبر داره الان از این حرفا

کمکم کن بهم بگو این چه حسیه چرا اینجوری شدم

بهش گفتم اون گریه زاری و ناراحتی برای این بوده که از یه وابستگی جدا شدی طبیعیه ، دیده شده طرف یه حیوونه خونگی داشته برای از دست دادنش شیون کرده و اون حس درونیت که در عمق احساس آزادی و راحتی میکنی برای اینه که عشقی در کار نبوده و راحت نبودی و وابستگی رو با عشق اشتباه گرفته بودی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز