دوستان سلام من یه دختر چهار ساله دارم یه پسر داداش چهارده ساله دارم برای عید خانوادگی همه با هم رفتیم سفر بعد یه بار که خاستم لباس زیر دخترمو مرتب کنم گفت مامان فلانی (بچه داداشم )به جای خصوصیم دست زد اخه خودم نشونش دادم جاهای خصوصیش بهش گفتم کسی حق نداره ببینه بعد اون لحظه داغ کردم اتیش گرفتم نمیدونستم چکار کنم چه عکس العملی نشون بدم فقط دخترم بغل کردم گفتم افرین به مامان گفتی ولی اگه تکرار کرد جیغ بزن فرار کن و بدو بیا بهم بگو اصلا باهاش تنها نباش بعد خودم خیلی حساس شدم هی ازش پرسیدم گفت نه مامان من اشتباه کردم میدونم برا این گفت که من هی ازش سوال نپرسم😔از مسافرت اومدیم خونه بابام دیدم دخترم گریه میکنه گفتم چیه گفت فلانی میزنه روی جای خصوصیم البته منظورش باسنش بود اعصابم ریخت بهم گفتم یه بار دیگه فقط با دختر من شوخی اینجوری کردی پوستو میکنم حسابت میرسم همون لحظه خیلی ترسید گفت عمه من کاری نکردم دیدم داداشم گفت چیه سریع جمعش کردم گفتم هیچی دخترم اذیت کرده زن داداشم اونجا نبود اونموقعه اگه بود میفهمید چون خیلی تیزه تو این چیزها داداشم داغ کرد چون دختر منو خیلی دوست داره میدونید داداشم حکم پدر داره برامون نمیشه قطع رابطه کنم باهاش ولی خدا روشکر از هم دوریم یکم هم دیگه میبینم مگه برای جشنی یا عید خلاصه بگم زد ما چند روز رفتیم خونشون دخترم تو اتاق داداشم خوابوندم و رفتم نشستم برای گپ زدن ولی پنج دقه یه بار سرش میزدم بعد دیدم دفعه سوم که رفتم سرش بزنم حس کردم پسر داداشم رفته بالا سرش چون منو که دید تو راه رو هول شده بود😔 من کامل موضوع به شوهرم گفتم گفت نمیخاد چیزی بگی خون میشه تو خانواده بخاطر بچه بازی یه الف بچه فقططط از حالا خیلی مراقب دخترمون باش خودمم حواسم هست حالا شما خواهرهای گلم بگید من چکار کنم هر وقت یادم میفته عصبی میشم از بچه داداشم که اندازه بچه خودم میخاستمش متنفر میشم وحشتناک وسواس گرفتم 😔به همه بدبین شدم نمیتونم یه لحظه جای تنهاش بزارم در ضمن همش میاد تو ذهنم به بچه داداشم اگه خدایی نکرده تکرار کرد کارشو و دخترمو دید میزد یه جا بدونه حضور کسی تهدید کنم ،به نظر شما اصلا به رو بچه داداشم بیارم کارشو اگه حتی تکرار نکرد کارشو؟ شما بگید چکار کنم چطوری خودمو اروم کنم خیلی عذاب وجدان دارم چرا مراقب نبودم حداروشکر اتفاقی نیفتاد ولی همین که حریم خصوصی دخترم دیده عذاب میکشم 😔 خیلی بهم ریختم
آروم باش
واقعا این وضعیت اولا بچه رو هر چند دقه هم سر بزنی تنها نزار بعدم میگی حکم پدر داره خب پدر رو تلفنی حال احوال کن چرا بری حضوری؟ خو بچه روانش بهم میریزه. بعدم رفتی شهرشون هتل بگیر بزار بگن چرا نیومد بگو من نمیام بچه م اذیت میکنه
ب نظرم بترسونش بچه ک نیس ۱۴ سالشه بی تربیت
با یه مشاور مشورت کن
یعنی جای خصوصی دخترتو نگاه کرده؟ یا فقط از رولباس دست زده؟
بله از این به بعد خیلی حواست باشه حتی خواست بخوابه هم پیش خودت رو پای خودت بخوابون شاید تو همون تایم ۵ دقیقه که شما ازش دوری بره بالاسرش
منم دخترمو تنها نمیزارم حساسم رو این چیزها
پسر داداشت رو تنها گیر بیار و تهدیدش کن که میدونی قضیه رو و اگر تکار بشه به مادر پدرش میگی
به نظرم پسره بدونه که شما باخبرین حساب کار دستش میاد
انقدخودت رواذیت نکن..فقط سعی کن وقتی باهم هستین دخترت روازخودت جدانکنی.. حالام که میگی دورهستین
حال بدیه درک میکنم به خودت فرصت بده و خداروشکر که همسرت هم آدم آرومیه
ببین به نظرم بیا ماجرا رو از زاویه پسر داداشت هم ببین اون الان یه نوجوان تازه به بلوغ رسیده است که البته احتمالا یه مشکلی داره توش شکل میگیره به نظرم وقتی مجبوری برادرت رو ببینی چشم از دخترت بر ندار حتی یک لحظه و به پسر داداشت هم بگو که همچین چیزی دیدی بگو اصلا خودت دیدی و بهش بگو که اگر مشکلی داره باید به مادر یا پدرش بگه و اگر تکرار بشه خودت له اونها میگی
