ببین شوهرم اوایل عقد خیلی بددل و شکاک بود و حرفای بیخودی بهم میزد حتی تا ی سال بعد عروسیمم همینطور بود منم قهر کردم رفتم خونه بابام ک طلاق بگیرم بابام بهش گفت من دیگع نمیذارم دخترم بیاد مهریشو یده و طلاقش بده
از اونروز سع چهار سال میگذره ولی پارسال یهو شوهرم جو گرفتش گفت بابات اونروز اینارا میگف چشمش ب نهریه توعه و میخواد زندگی مارو خراب کنع و دیگه کلا قعط رابطه کرد و ...
خونوادمم سیاست ندارن بلد نیستن چجوری حزف بزن و رفتار کنن