بچه ها مادرشوهرم گردن درد دلظت دکترظ فیزیونتراپی نوشت براش تو شهر خودشون نداشت منم تعارف کردم بیا اینجا انجام بده.خودظ و نوه اش اومدن چهار روزی خونمون بودن نمیزاشتم از جاش بلند شه حتی غذاشو میبردم تو تخت خواب میخورد.دیروز کلا اخمو عصبی بود و کلی حرف زد منم جواب ندادم و سکوت کردم
چی گفت
خب
بی دلیل؟
این جانور خود مادرشوهر منه...
دیگه از دستش دیوانه شدم دلم میخواد گلوشو فشار بدم خفه شه و راحت...
چرا اخم کرده بود و عصبی بود؟😐
بعدش
تا ظهر موقع ناهار تعارفش کردم بیا ناهار بخوریم .اخم کرد جوابمو نداد جمع و جور کرد که بره فیزیوتراپی پسرم گفت منم بیام باهات تنها نباشی.دیدم هوار کشید به تو چه ربطی داره تو هم به مادر بی عقل و بی همچیت میبری رفت و درو محکم بست
ینی به تو توهین کرد و سکوت کردی ؟؟!!
منم زنگ زدم شوهرم ک دارم میرم یا جا اون یا جا من
تو کوچه شوهرم گفت بریم خونه زشته گفتم زشت اینه که تو محل بی ابروم کرده هرچی خواسته گفته .اومدم خونه نتونتستم تحمل کنم زنگ زدم پدرم ک بیاد ببرتم تو راه شوهرم گفت برگرد دخترمو بیار وگرنه خونه رو اتیش میزنم .منم برگشتم پدرمم اومد خونمون
بعد مادرشوهر زد زیر همه حرفاش زیر هیچی نرفت منم گفتم نه خونت میام عمرا الانم بفرما بیرون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
