با بچها تو کوچه بازی میکردیم بعد میگفتم من کثیف شدم برم حموم باز میام یه دقیقه میومدم حیاط شلنگ ابو میگرفتم رو موهام که خیس شه فکر کنن حموم کردم😂😂😐
یا یکیمون عروس میشد دامنای مامانمونو میپوشیدیم یا چادر میبستیم دور کمر عین پیرهن شه نصفمون فامیل داماد بقیه ام عروس. پارتی میگرفتیم میزدیم میرقصیدیم😂😂😂
یا هرکی درخونه خودش یه قالیچه پهن میکرد اسباب بازیاشو میچید کاسه بشقاب همه چی داشتیم مسابقه اشپزی میدادیم واااای با سبزه و گلو خاک هرکی قشنگ ترین غذارو درست میکرد برنده بود🥺🥹 دلم اون موقع ها رو خواست
یه بارم یه گنجشک مرد با پسر همسایه رفتیم خاکش کردیم چقد بالا سرش گریه کردیم خودمونو زدیم