رفته بودیم پیاده روی کنیم یکم
بعد توی خاکی یه سگه ای رو دید میگفت اینا لوسن و یه پخ کنی فلان میشن و میترسن و .......
خلاصه گفت بیا بریم پیشش یکم باهاش بازی کنیم رفتیم
من چون میترسم از سگ زیاد جلو نمیرفتم بعد وااای برا این سگه شکلک در میاورد و ادا خود سگه رو در میاورد وااایییی سگه اوفتاد دنبالش🤣😂
منم پا به فرار گذاشتم ولی شوهرم همچین از ترس دویید که پاش ابر خورد و مثل تاپه پخش زمین شد سگه هم همچنان پاشو گاز گرفت که مردم جمع شده بودن نگاه میکردن 🤣
پرو پرو بعدش میگفت اوفتادم که هیجانی بشه ها منم گفتم باش من خرم و تو از قصد اوفتادی😂😂😂
باید بریم آمپول هاری بزنیم؟؟؟