چجوری عاشق شدین

با یه نگاه

بعد تاهل عاشق شدم 

از همون اول دوسش داشتم 

یکی زیر گوشم خوابوند عاشقش شدم

عشق... 

هوفففف ماله من اشتباهی بود خیلی اشتباه و تموم شد 

من خودم اولین بار چون بی تجربه بودم فقط وفقط برحسب احساسات تصمیم گرفتم ورفتم جلو کاملا با چشمای کور و ضربه دیدم ولی خب دومین بار که رابطه الانم هست یه مدت با طرف آشنا شدم و قصد رابطه نداشتم اصلا دوست عادی بودیم و یهویی پیش اومد یعنی یجورایی هرچی بیشتر شناختمش علاقم بیشتر شد که طرف بعد یکسال پیشنهاد داد وخلاصه هم عقلم دخیله هم احساسم و کاملا راضیم

دو بار عاشق شدم

و هر دو بار نه ظاهر خاصی داشتن نه چیزی که جلب بشم ، کاریزما و اخلاق دلنشین

یکی اومد گفت فلانی چه خوبه منم یه دل نه صد دل عاشقش شدم😂😂 هیچکس باور نمیکنه نه دیده بودمش نه می‌شناختم هیچی جز یه اسم بعدها شناختمش و حتی ذره ای پشیمون نشدم 

 خوب که فک میکنم کلاس اول بودمم خخ اومد مدرسه با ی عالمه کتاب  تو دستش ی پیراهن سفید مشکی و شلوار مشکی موهای فر از کنارم عبور کرد و من همیجوری بهش نگاه میکردم یا شایدم وقتی که سرباز بود و پایگاهشون کنار مدرسمون بود و من راهنمایی بودم از قصد توپ و مینداختم اونور که برم ببینمش وقتی هم که دیدمش زبونم کلا قفل شد یا وقتی روزای که میدیدمش تاریخ میزدم نمی دونم کی و چه رمانی اتفاق افتاد فقط میدونم که دیگه باید وانمود کنم به ندیدن کسی که ی روزی....💔

اینقدر خاطره تلخ دارم که نگو کاش ی روزی یجای با خودش حرف میزدم

در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد ف•ال عشق

ف•ال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فـــــ•ـــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./